- مدلس
- خدعه کننده، عوام فریب، کسی که عیب خود یا عیب کالای خود را پنهان کند
معنی مدلس - جستجوی لغت در جدول جو
- مدلس
- جو فروش گندم نما آک نهاننده ماده رند (گویش افغانی) آسمند آنکه عیب کالای خود را از خریداران پنهان کند، خدعه کننده، کسی که خود را مقدس جلوه دهد و نباشد جمع مدلسین
- مدلس ((مُ دَ لِّ))
- آن که عیب کالای خود را از خریداران پنهان کند، خدعه کننده، کسی که خود را مقدس جلوه دهد و نباشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
انجمن، انجم نگاه، نشست گاه
آموزگار، استاد
پنهان شدن و پوشیده داشتن
ندار، بی چیز، تهیدست
درس دهنده، آموزگار
محل نشستن مردم، جای نشستن، مکانی که در آن عده ای به منظوری خاص گرد هم می آیند، مکانی که در آن نمایندگان سیاسی مردم برای قانون گذاری جمع می شوند، نمایندگان مردم، پارلمان، مواعظ و مطالبی که در جلسات مذهبی بیان می شود، هر یک از پرده های یک نمایش، حضرت، پیشگاه، محضر
مجلس شورا: مجلسی متشکل از نمایندگان منتخب برای تصویب قوانین
مجلس شورای اسلامی: مجلس نمایندگان ملت که برای مشورت در امور مملکت و تصویب قوانین تشکیل می شود
مجلس شورا: مجلسی متشکل از نمایندگان منتخب برای تصویب قوانین
مجلس شورای اسلامی: مجلس نمایندگان ملت که برای مشورت در امور مملکت و تصویب قوانین تشکیل می شود
هر چیزی که به واسطۀ حرارت مانند آهک شده
آنچه برای آن دلیل آورده شده باشد، ثابت شده
سیاه مقابل سفید (در کتب طبی قدیم بکار رفته)
نومید، اندوهگین دلشکسته، سرگردان هاژ هاج
پوشیده دارنده، لیسنده
جای نشستن، محل نشستن مردمان، م جمعی از مردم برای کاری و مصلحتی یا شوری، جای فراهم آمدن مردن برای گفتگو و مشاوره
پر وهاننده گواه آورنده پر وهانیده گواه یافته چیمیک دلیل آورده شده ثابت شده. دلیل آورنده ثابت کننده جمع مدللین
درشت گوینده
تابان گرداننده
جای تدریس، آموزشگاه
پاک شده زدوده نوشته محو کرده شده. پاک کننده نوشته
محتاج و درویش و تهیدست
آهکدار آهکی آهکی شده، آهک دار آهکی
((مَ لِ))
فرهنگ فارسی معین
محل نشستن، محل اجتماع برای مشاوره و گفتگو، جلسه، نشست، بار، دفعه، شورا نهادی متشکل از نمایندگان مردم جهت قانون گذاری، خبرگان نهادی متشکل از نمایندگان انتخابی جهت تعیین رهبر یا شورای رهبری، ختم
ظلمت، تاریکی
الگو
سبک یا شیوۀ ساختن چیزی مثلاً مدل ماشین، مدل خانه
طرح یا نمونه ای که چیزی را از روی آن می سازند، الگو
فرد یا شخصی که در تهیۀ یک اثر هنری، به عنوان الگو به کار گرفته شود
شخصی که از چهره یا اندام او، در کارهای هنری، آموزشی و تبلیغاتی استفاده شود
طرح یا نمونه ای که چیزی را از روی آن می سازند، الگو
فرد یا شخصی که در تهیۀ یک اثر هنری، به عنوان الگو به کار گرفته شود
شخصی که از چهره یا اندام او، در کارهای هنری، آموزشی و تبلیغاتی استفاده شود
دلالت کننده، راهنما، کسی که به خود اعتماد و اطمینان دارد
الگو، نمونه، سرمشق