مداومت پیوسته در کاری بودن، دوام دادن، ادامه دادن، پایداری و ثبات در کاری ادامه... پیوسته در کاری بودن، دوام دادن، ادامه دادن، پایداری و ثبات در کاری تصویر مداومت فرهنگ فارسی عمید
مداومت ((مُ وِ مَ)) دوام دادن، ادامه یافتن ادامه... دوام دادن، ادامه یافتن تصویر مداومت فرهنگ فارسی معین
مداومت پایداری، مقاومت، ایستادگی، پشتکار، پیوسته کاری، ابرام، اصرار، پافشاری، تداوم، جد، جدیت، کوشش ادامه... پایداری، مقاومت، ایستادگی، پشتکار، پیوسته کاری، ابرام، اصرار، پافشاری، تداوم، جد، جدیت، کوشش فرهنگ واژه مترادف متضاد