جدول جو
جدول جو

معنی مدامع - جستجوی لغت در جدول جو

مدامع
جمع مدمع، کنج چشم ها اشک ها اشکجای ها جمع مدمع: محلهای اشک مجراهای اشک، کنج چشمها، اشکها: شبی از شبهای زمستان که مزاج هوا افسره بود و مفاصل زمین درهم افسره سیلان از مدامع سبلان منقطع شده
فرهنگ لغت هوشیار
مدامع
((مَ مِ))
جمع مدمع، چشمه ها، مجرای اشک، کنج چشم
تصویری از مدامع
تصویر مدامع
فرهنگ فارسی معین
مدامع
مدمع ها، گوشه های چشم که اشک از آن می ریزد، مجاری اشک، جمع واژۀ مدمع
تصویری از مدامع
تصویر مدامع
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مسامع
تصویر مسامع
مسمع ها، گوش ها، جمع واژۀ مسمع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
کسی که چیزی را دفع و رد می کند، دفاع کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
مدفع ها، آلت دفاع از قبیل توپ و تفنگ، آلت دفع، جمع واژۀ مدفع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقامع
تصویر مقامع
مقمعه ها، گرزهای آهنین، کوپال ها، جمع واژۀ مقمعه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجامع
تصویر مجامع
جاهای جمع شدن، جاهای فراهم آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
راننده و دور کننده، دفاع کننده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مسمع و مسمعه، گوش ها جمع مسمع و مسمعه گوشها: و از اطراف وجوانب مردم جامع غلغله دعا و ثنای آن حضرت بمسامع سکان صوامع عالم بالارسانید
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مطمع، دیده گاه ها دید ها، جمع مطمع، آزگاه ها آز انگیزه ها جمع مطمع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجامع
تصویر مجامع
((مَ مِ))
جمع مجمع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
((مُ فِ))
دفاع کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسامع
تصویر مسامع
((مَ مِ))
جمع مسمع، گوش ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطامع
تصویر مطامع
((مَ مِ))
جمع مطمع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطامع
تصویر مطامع
مطمع ها، چیزهایی که به آن طمع کنند، چیزهایی که مورد طمع و رغبت واقع شود، مورد حرص و آز ها، جمع واژۀ مطمع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجامع
تصویر مجامع
مجمع ها، جاهای جمع شدن، محل های اجتماع، انجمن ها، جمع واژۀ مجمع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدافع
تصویر مدافع
Advocator, Apologist, Defender
دیکشنری فارسی به انگلیسی
Verfechter, Verteidiger
دیکشنری فارسی به آلمانی
voorstander, apologeet, verdediger
دیکشنری فارسی به هلندی
défenseur, apologiste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
sostenitore, apologista, difensore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
समर्थक , माफीनामा लेखक , रक्षक
دیکشنری فارسی به هندی
সমর্থক , আপোলজিস্ট , রক্ষক
دیکشنری فارسی به بنگالی
옹호자 , 변호자 , 수비수
دیکشنری فارسی به کره ای
倡导者 , 辩护者 , 防御者
دیکشنری فارسی به چینی
支援者 , 弁護者 , 防御者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
תומך , מתנצל , מגן
دیکشنری فارسی به عبری