سکه مانندی است که به یادگار در واقعۀ مهمی یا به پاس خدمت شخص بزرگی ساخته می شود و به پاس خدمت کارکنان اداره ای یا کسانی که خدمت برجسته ای برای کشور یا انجمنی انجام داده اند ممکن است مدال داده شود و آن پائین تراز نشان است. (لغات فرهنگستان). نشانی که از طرف دولت یا مؤسسه ای به پاداش کار علمی یا ادبی یا صنعتی یا خدمات خیر یا دلاوری (یا توفیق در مسابقات ورزشی) به کسی یا گروهی داده شود. (فرهنگ فارسی معین). نغمه. (ناظم الاطباء). آویزه. نشان. رجوع به نشان شود
سکه مانندی است که به یادگار در واقعۀ مهمی یا به پاس خدمت شخص بزرگی ساخته می شود و به پاس خدمت کارکنان اداره ای یا کسانی که خدمت برجسته ای برای کشور یا انجمنی انجام داده اند ممکن است مدال داده شود و آن پائین تراز نشان است. (لغات فرهنگستان). نشانی که از طرف دولت یا مؤسسه ای به پاداش کار علمی یا ادبی یا صنعتی یا خدمات خیر یا دلاوری (یا توفیق در مسابقات ورزشی) به کسی یا گروهی داده شود. (فرهنگ فارسی معین). نغمه. (ناظم الاطباء). آویزه. نشان. رجوع به نشان شود
۱ـ دیدن مدال و نشان در خواب، علامت آن است که با تلاش و پشتکار، صاحب افتخار و مقام خواهید شد. ۲ـ گم کردن مدال در خواب، دلالت بر آن دارد که در اثر بی اعتنایی دیگران به بدبختی بزرگی دچار خواهید شد.
۱ـ دیدن مدال و نشان در خواب، علامت آن است که با تلاش و پشتکار، صاحب افتخار و مقام خواهید شد. ۲ـ گم کردن مدال در خواب، دلالت بر آن دارد که در اثر بی اعتنایی دیگران به بدبختی بزرگی دچار خواهید شد.
موردی مشابه مطلب اصلی که برای فهم بیشتر بیان می شود، مانند، شبیه، مشابه، در فلسفه جهانی میان عالم اجسام و عالم ارواح، عالم مثل، فرمان، دستور، حکم، تصویر، شکل، پیکره مثال دادن: فرمان دادن، برای مثال گر مثالم دهد به معذوری / تا به خانه شوم به دستوری (نظامی۴ - ۶۰۹) مثال زدن: ذکر کردن مثال
موردی مشابه مطلب اصلی که برای فهم بیشتر بیان می شود، مانند، شبیه، مشابه، در فلسفه جهانی میان عالم اجسام و عالم ارواح، عالم مثل، فرمان، دستور، حکم، تصویر، شکل، پیکره مثال دادن: فرمان دادن، برای مِثال گر مثالم دهد به معذوری / تا به خانه شوم به دستوری (نظامی۴ - ۶۰۹) مثال زدن: ذکر کردن مثال
مسیر دور زدن و گردش، در علم الکتریک مسیر کامل جریان برق، شامل سیم، خازن، کلید و امثال آن، در علم نجوم مسیری که سیارات و اجرام آسمانی طبق آن به دور یک یا چند جرم دیگر در حرکت باشند، در علم جغرافیا هر یک از دایره های فرضی که به موازات خط استوا رسم شده است و هرچه به قطب نزدیک تر شوند کوچک تر می گردند، آنچه یا آنکه بر گردش می گردند، جریان مدار راس الجدی: (جغرافیا، نجوم) راس الجدی مدار راس السرطان: (جغرافیا، نجوم) راس السرطان
مسیر دور زدن و گردش، در علم الکتریک مسیر کامل جریان برق، شامل سیم، خازن، کلید و امثال آن، در علم نجوم مسیری که سیارات و اجرام آسمانی طبق آن به دور یک یا چند جرم دیگر در حرکت باشند، در علم جغرافیا هر یک از دایره های فرضی که به موازات خط استوا رسم شده است و هرچه به قطب نزدیک تر شوند کوچک تر می گردند، آنچه یا آنکه بر گِردَش می گردند، جریان مدار راس الجدی: (جغرافیا، نجوم) راس الجدی مدار راس السرطان: (جغرافیا، نجوم) راس السرطان
جای داخل شدن، راه دخول، کلمه ای در فرهنگ، دایره المعارف، لغت نامه و مانند آنکه تعریف و توضیحاتی برای آن داده می شود، درآمد، دخالت، اثرگذاری، اعتراض، خرده، ایراد، برای مثال خواهی که رستگار شوی راست کار باش / تا عیب جوی را نرسد بر تو مدخلی (سعدی۲ - ۶۸۰)
جای داخل شدن، راه دخول، کلمه ای در فرهنگ، دایره المعارف، لغت نامه و مانند آنکه تعریف و توضیحاتی برای آن داده می شود، درآمد، دخالت، اثرگذاری، اعتراض، خرده، ایراد، برای مِثال خواهی که رستگار شوی راست کار باش / تا عیب جوی را نرسد بر تو مدخلی (سعدی۲ - ۶۸۰)
جنگ، ستیز، برای مثال بی خیل و بی سپاه شکستی سپاه ها / بی جنگ و بی جدال گشادی حصارها (لامعی - ۶)، پیکار، رقابت مثلاً جدال بر سر قهرمانی، کشمکش، جر و بحث، بگو مگو
جنگ، ستیز، برای مِثال بی خیل و بی سپاه شکستی سپاه ها / بی جنگ و بی جدال گُشادی حصارها (لامعی - ۶)، پیکار، رقابت مثلاً جدال بر سر قهرمانی، کشمکش، جر و بحث، بگو مگو