- مختزن
- ذخیره شده، اندوخته شده
معنی مختزن - جستجوی لغت در جدول جو
- مختزن
- جمع کرده و ذخیره شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اندوهگین
تنها تک، اندازنده
خروهه بریده ختنه شده
جای نهادن خزانه، جمع مخزن
ختنه شده
مخزن ها، جاهای نگه داری و ذخیره کردن چیزی، انبارها، جمع واژۀ مخزن
انباشتگاه، انبار، اندوختگاه
جای نگه داری و ذخیره کردن چیزی، انبار
گنجینه، انبار خانه و خزانه و جای ذخیره
((مَ زَ))
فرهنگ فارسی معین
گنجینه، انبار، جمع مخازن
مخزن کتاب: محلی که در آن کتاب ها را در قفسه ها و دولاب ها به ترتیب چینند، گنجینه
مخزن کتاب: محلی که در آن کتاب ها را در قفسه ها و دولاب ها به ترتیب چینند، گنجینه
Depository, Repository
depósito
Depot, Lager
depozyt, repository
хранилище , репозиторий
сховище
opslagplaats, opslag
depósito, repositorio
dépôt
deposito, archivio
भंडारण , गोडाउन
tempat penyimpanan, penyimpanan
מחסן , אִסְפָּרִיָּה
存储 , 仓库
貯蔵所 , 保管庫
hifadhi, penyimpanan
ที่เก็บ , คลัง
গুদাম
ذخیرہ , مخزن