جدول جو
جدول جو

معنی مختبر - جستجوی لغت در جدول جو

مختبر
(مُ تَ بِ)
کارآزموده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
مختبر
(مُ تَ بَ)
آزموده شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به اختبار و مادۀ قبل شود، آگاهی به چیزی. (آنندراج). و رجوع به اختبار شود، پرگوشت. جمل مختبر، کثیراللحم. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
مختبر
آزموده، آگاهیده دخشک یافته آزماینده، دخشک دهنده آگاهنده آزموده امتحان کرده، آگاهی یافته خبردار شده جمع مختبرین. آزماینده امتحان کننده، آگاهی یابنده خبردار شونده
فرهنگ لغت هوشیار
مختبر
((مُ تَ بَ))
آزموده، امتحان کرده، آگاهی یافته، خبردار
تصویری از مختبر
تصویر مختبر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مختار
تصویر مختار
(پسرانه)
صاحب اختیار، برگزیده، منتخب، آنکه در انجام دادن یا انجام ندادن کاری آزاد است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از معتبر
تصویر معتبر
با اعتبار، امین، محل اعتماد، عبرت گرفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مختار
تصویر مختار
صاحب اختیار، اختیاردار، گزیننده، برگزیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مختصر
تصویر مختصر
کم، ناچیز، کوتاه، مجمل، حقیر، ناچیز، مطلب کوتاه و مجمل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معتبر
تصویر معتبر
محترم و با آبرو و با حرمت و عزت و بزرگواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجتبر
تصویر مجتبر
شکسته بند
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که نزدیکترین راه رود در رفتن، کوتاه کننده سخن، کوتاه و کم و برگزیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختار
تصویر مختار
صاحب اختیار و گزیننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختمر
تصویر مختمر
می جوش زده، خاز شونده، خاز کننده (خاز خمیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخابر
تصویر مخابر
ازد گر دخشکرسان خبر دهنده مخابره کننده جمع مخابرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معتبر
تصویر معتبر
((مُ تَ بَ))
دارای اعتبار، مورد اعتماد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مختار
تصویر مختار
((مُ))
اختیاردار، بااختیار، برگزیده و بهتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مختصر
تصویر مختصر
((مُ تَ صَ))
کوتاه شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معتبر
تصویر معتبر
ارزشمند، بنام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مختصر
تصویر مختصر
ناچیز، کوتاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مختار
تصویر مختار
خود رآی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مختصر
تصویر مختصر
Concise, Pithy, Terse, Succinct
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معتبر
تصویر معتبر
Authoritative, Certifiably, Credibly, Honorable, Prestigious, Reputed, Respectable, Valid
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معتبر
تصویر معتبر
авторитетный , сертифицировано , достоверно , почетный , престижный , знаменитый , уважаемый , действительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از معتبر
تصویر معتبر
gezaghebbend, gecertificeerd, geloofwaardig, eervol, prestigieus, gerenommeerd, respectabel, geldig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مختصر
تصویر مختصر
beknopt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مختصر
تصویر مختصر
лаконічний , лаконічний , стиснутий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از معتبر
تصویر معتبر
авторитетний , сертифіковано , достовірно , почесний , престижний , відомий , поважний , дійсний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از معتبر
تصویر معتبر
autorytatywny, certyfikowany, wiarygodnie, honorowy, prestiżowy, znany, szanowany, ważny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مختصر
تصویر مختصر
лаконичный , лаконичный , сжато
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مختصر
تصویر مختصر
zwięzły
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مختصر
تصویر مختصر
prägnant, knapp, kurz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معتبر
تصویر معتبر
autoritativ, zertifizierbar, glaubwürdig, ehrenwert, prestigeträchtig, angesehen, respektabel, gültig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مختصر
تصویر مختصر
conciso, sucinto, breve
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معتبر
تصویر معتبر
autoritativo, certificadamente, de maneira credível, honroso, prestigioso, renomado, respeitável, válido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معتبر
تصویر معتبر
autoritativo, certificablemente, creíblemente, honorable, prestigioso, reputado, respetable, válido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی