معنی مختصر
مختصر
((مُ تَ صَ))
کوتاه شده
تصویر مختصر
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مختصر
مختصر
مختصر
ناچیز، کوتاه
فرهنگ واژه فارسی سره
مختصر
مختصر
کم، ناچیز، کوتاه، مجمل، حقیر، ناچیز، مطلب کوتاه و مجمل
فرهنگ فارسی عمید
مختصر
مختصر
کسی که نزدیکترین راه رود در رفتن، کوتاه کننده سخن، کوتاه و کم و برگزیده
فرهنگ لغت هوشیار
مختصر
مختصر
Concise, Pithy, Terse, Succinct
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مختصر
مختصر
conciso, sucinto, breve
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مختصر
مختصر
prägnant, knapp, kurz
دیکشنری فارسی به آلمانی
مختصر
مختصر
zwięzły
دیکشنری فارسی به لهستانی
مختصر
مختصر
лаконичный , лаконичный , сжато
دیکشنری فارسی به روسی
مختصر
مختصر
лаконічний , лаконічний , стиснутий
دیکشنری فارسی به اوکراینی