جدول جو
جدول جو

معنی مختبر

مختبر((مُ تَ بَ))
آزموده، امتحان کرده، آگاهی یافته، خبردار
تصویری از مختبر
تصویر مختبر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مختبر

مختبر

مختبر
آزموده، آگاهیده دخشک یافته آزماینده، دخشک دهنده آگاهنده آزموده امتحان کرده، آگاهی یافته خبردار شده جمع مختبرین. آزماینده امتحان کننده، آگاهی یابنده خبردار شونده
فرهنگ لغت هوشیار

مختبر

مختبر
آزموده شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به اختبار و مادۀ قبل شود، آگاهی به چیزی. (آنندراج). و رجوع به اختبار شود، پرگوشت. جمل مختبر، کثیراللحم. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

مختار

مختار
صاحب اختیار، برگزیده، منتخب، آنکه در انجام دادن یا انجام ندادن کاری آزاد است
مختار
فرهنگ نامهای ایرانی