جدول جو
جدول جو

معنی مخاط - جستجوی لغت در جدول جو

مخاط
آبی که از بینی جاری می شود، آب بینی، در علم زیست شناسی پوشش داخلی حفره های دهان، بینی، حلق و مری
تصویری از مخاط
تصویر مخاط
فرهنگ فارسی عمید
مخاط
خلم، مف آب بینی پوشش صورتی رنگی که حفره داخلی عده زیادی از اندامها را (مانند دهان مری قصبه الریه روده معده و غیره) میپوشاند و بسبب داشتن منافذ مربوط بغدد مترشحه سطحش همیشه مرطوب است. مخاط در حقیقت مجموعه دوبافت است: یکی بافت پوششی در بالا و دیگر بافت پیوندی در زیر آن. اصطلاحا میگویند: مخاط عبارت از غشایی است که تشکیل شده از نسجی پوششی با یک لایه آستر بافت پیوندی غشا مخاطی پوشش مخاطی، ترشحات غدد وابسته به پوشش مخاطی، آب بینی. یا غشا شیطان. تار عنکبوت
فرهنگ لغت هوشیار
مخاط
((مُ))
پوشش منفذدار و مرطوب حفره های داخلی برخی اندام ها
تصویری از مخاط
تصویر مخاط
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
بیننده، شنونده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
کسی که دیگری با او سخن می گوید، طرف خطاب و صحبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخاطی
تصویر مخاطی
در تازی نیامده خلمی منسوب به مخاط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخاطه
تصویر مخاطه
مخاطه در فارسی: سپستان از گیاهان سپستان
فرهنگ لغت هوشیار
تک ندارد سیج ها (سیج خطر) سیج جوی خطرها: و از مخاطر ایمن باشد، . . توضیح این کلمه از صیغه خود مفرد ندارد. آنکه خود را بخطر اندازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
روبرو سخن گوینده، خشم و عتاب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخاطر
تصویر مخاطر
((مُ طِ))
آنکه خود را به خطر اندازد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
((مُ طَ))
کسی که با او سخن می گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخاطی
تصویر مخاطی
مربوط به مخاط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخاطر
تصویر مخاطر
خطرها، چیزهایی که مایۀ تلف شدن کسی یا چیزی است، شرف ها، بزرگی ها، جمع واژۀ خطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخاطب
تصویر مخاطب
Listenership
دیکشنری فارسی به انگلیسی
श्रोता समुदाय
دیکشنری فارسی به هندی
শ্রোতা সম্প্রদায়
دیکشنری فارسی به بنگالی
umati wa wasikilizaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
กลุ่มผู้ฟัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
جماعة السّامعين
دیکشنری فارسی به عربی