- محک
- سنگی که طلا یا نقره را به آن می مالند و عیار آن ها را آزمایش می کنند، وسیله ای برای امتحان یا تعیین ارزش چیزی، سنگ زر، سنگ محک
معنی محک - جستجوی لغت در جدول جو
- محک
- سنگی که بر آن زر و سیم عیار کنند محک در فارسی سوهان، زر سنج زر کش هنج آلت سودن، سنگی که بوسیله آن عیار زر و سیم را تعیین کنند: عیار و وزن چنین زر تو دانی از ملکان که خاطر تو محک است و عقل تو معیار. (معزی) توضیح محک در اصل (لغت عرب) بکسر میم و تشدید کاف است که اسم آلت باشد از حک بمعنی ساییدن ولی معمولا آنرا محک بفتح میم و حاء و تخفیف کاف خوانند و در شعر فارسی مخفف و مشدد هر دو آمده است. حافظ گوید: خوش بود گر محک تجربه آمد بمیان تا سیه روی شود هر که دو او غش باشد، و نظامی گوید: شاه فرمود تا بمجلس خاص بر محکها زنند زر خلاص. یا محک زر ایمان. حجر الاسود. یا محک زرین. سنگی که طلا را بدان امتحان کنند، حجر الاسود
- محک ((مِ حَ کّ))
- سنگ زر، سنگی که با آن عیار طلا را می آزمایند، آزمایش، سنگ زر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
استوار، پابرجا، سخت
استوار کننده، بازدارنده، منع کننده، سخت استوار، استوار گرداننده
سرمه کش سرمه دان سرمه سای
خارش آور خارش آورنده، دوایی که در تماس با پوست بدن تولید خارش کند مانند کبیکج و گزنه
((مُ حَ کَّ))
فرهنگ فارسی معین
مردی مسلمان که او را اختیار دهند میان قتل و کفر و او قتل را قبول کند و اسلام خویش راحفظ نماید
((مُ کَ))
فرهنگ فارسی معین
سخت، استوار، شدید، با نیرو، قدرت یا فشار بسیار زیاد، آیاتی از قرآن که معنی اش روشن است و نیازی به تعبیر ندارد
استوار، سخت، دارای پایداری که به راحتی سست نمی شود مثلاً ایمان محکم، ویژگی آنچه دارای سنجیدگی و استواری است، باوقار، متین، مقابل متشابه، آیه ای که معنی آن واضح و آشکار است، به سختی، به شدت، مورد وثوق و اطمینان
Firm, Robust, Solid, Solidly, Soundly, Staunch, Stout, Tight, Tightly
firme, robusto, sólido, solidamente, com som, apertado, firmemente
fest, robust, solide, kräftig, standhaft, eng
solidny, robustny, solidnie, głośno, stanowczy, mocny, ciasny, mocno
твёрдый , крепкий , твердый , твердо , громко , стойкий , крепкий , тугой , плотно
міцний , твердий , міцно , голосно , стійкий , тісний
stevig, robuust, solide, luid, standvast, sterk, strak
firme, robusto, sólido, sólidamente, con sonido, apretado, fuertemente
ferme, robuste, solide, solidement, avec du son, serré, fermement
fermo, robusto, solido, saldamente, con suono, stretto
दृढ़ , मजबूत , ठोस , ठोस तरीके से , जोर से , दृढ़ , मज़बूत , तंग , मजबूती से
দৃঢ় , শক্তিশালী , কঠিন , দৃঢ়ভাবে , উচ্চস্বরে , দৃঢ় , মজবুত , টাইট , শক্তভাবে
kokoh, kuat, padat, dengan kokoh, dengan suara keras, teguh, ketat, dengan erat
sağlam, katı, sağlam bir şekilde, yüksek sesle, sıkı, sıkıca
단단한 , 튼튼한 , 단단하게 , 큰 소리로 , 꽉 찬 , 꽉
坚固的 , 强壮的 , 固体的 , 坚固地 , 有声地 , 坚定的 , 紧的 , 紧紧地
堅固な , 頑丈な , 固体の , しっかりと , 大きな音で , しっかりした , 丈夫な , きつい , きつく
מוצק , חזק , מוצק , בחוזקה , בקול רם , איתן , חזק , הדוק
thabiti, imara, kwa uthabiti, kwa sauti, ngumu, kwa nguvu
มั่นคง , แข็งแรง , แข็ง , อย่างมั่นคง , ดัง , มั่นคง , แข็งแรง , คับ , อย่างแน่นหนา
ثابتٌ , قويٌ , صلبٌ , بصلابةٍ , بصوتٍ عالٍ , راسخٌ , قويٌّ , ضاغطٌ , بشدّةٍ
مضبوط , پختہ , مضبوطی سے , بلند آواز سے , پختہ , تنگ , مضبوطی سے
ستیهیدن