نام کوهی در راه مکه. گویند چون شیطان در آن کوه میرسد چهل روز در حبس می ماند: کوه محروق آنکه همچون زر بشفشاهنگ در دیو را زو در شکنجه حبس خذلان دیده اند. خاقانی (دیوان ص 98)
نام کوهی در راه مکه. گویند چون شیطان در آن کوه میرسد چهل روز در حبس می ماند: کوه محروق آنکه همچون زر بشفشاهنگ در دیو را زو در شکنجه حبس خذلان دیده اند. خاقانی (دیوان ص 98)
قچقار که پوست آن را از سر به جانب پا کشیده باشند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). پوست کنده شده از جانب سر به طرف پا. (ناظم الاطباء) : کبش مزقوق
قُچقار که پوست آن را از سر به جانب پا کشیده باشند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). پوست کنده شده از جانب سر به طرف پا. (ناظم الاطباء) : کبش مزقوق
محمد بن محمد بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (ع) ، معروف به محروق که مقبره اش در بیرون شهر نیشابور (حد جنوب شرقی شهر) واقع است. بنای یادبود آرامگاه عمر خیام در مجاورت این امام زاده است
محمد بن محمد بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (ع) ، معروف به محروق که مقبره اش در بیرون شهر نیشابور (حد جنوب شرقی شهر) واقع است. بنای یادبود آرامگاه عمر خیام در مجاورت این امام زاده است
بازداشته شده و نگاهداشته شده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). محبوس. بازداشته. (یادداشت مرحوم دهخدا). - محقون الدم، رهانیده شده از قتل. (از منتهی الارب). بجان رسته. - ، در اصطلاح فقه آن که قتل او جایز نیست و قاتل از جمله اشخاصی است که غیر محقون الدم است
بازداشته شده و نگاهداشته شده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). محبوس. بازداشته. (یادداشت مرحوم دهخدا). - محقون الدم، رهانیده شده از قتل. (از منتهی الارب). بجان رسته. - ، در اصطلاح فقه آن که قتل او جایز نیست و قاتل از جمله اشخاصی است که غیر محقون الدم است
جمع حق، راستی ها، درستی ها، وظایف، تکالیف، در فارسی به معنای دستمزد، مجموعه قوانین، قواعد و رسوم لازم الاجرایی که به منظور استقرار نظم در جوامع انسانی وضع یا شناخته شده است
جمع حق، راستی ها، درستی ها، وظایف، تکالیف، در فارسی به معنای دستمزد، مجموعه قوانین، قواعد و رسوم لازم الاجرایی که به منظور استقرار نظم در جوامع انسانی وضع یا شناخته شده است