جدول جو
جدول جو

معنی محفوظ - جستجوی لغت در جدول جو

محفوظ
نگاه داشته
تصویری از محفوظ
تصویر محفوظ
فرهنگ واژه فارسی سره
محفوظ
حفظ شده، نگه داری شده، آنچه در خاطر حفظ شده
تصویری از محفوظ
تصویر محفوظ
فرهنگ فارسی عمید
محفوظ
نگاهداشته و حراست شده، حفظ شده، نگهداشته، مصون، نگهبانی کردن
تصویری از محفوظ
تصویر محفوظ
فرهنگ لغت هوشیار
محفوظ
((مَ))
نگاهداری شده، حراست شده، از بر شده
تصویری از محفوظ
تصویر محفوظ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

محفوظ بودن نگهداشته شدن: پس محفوظی نوع و صورت نشان است که جوهر است و عدد جوهر یکی است هر چند بقسمت دواست از بهر آنک نوع را صورت یکی است و باز شخص محفوظ نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محفوظه
تصویر محفوظه
مونث محفوظ جمع محفوظات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محظوظ
تصویر محظوظ
بهره مند، حظ برنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محفور
تصویر محفور
ویژگی فرش نقش برجسته، محفوری، کنده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملفوظ
تصویر ملفوظ
ویژگی کلمه ای که تلفظ می شود، قابل تلفظ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محفوف
تصویر محفوف
چیزی که گرداگرد آن گرفته شده، پیچیده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محفوف
تصویر محفوف
گرد گرفته گرداگرد فرا گرفته
فرهنگ لغت هوشیار
حفر شده کنده، کسی که دندانهای وی خالی یا فرسوده شده، نوعی فرش: بساط غالی رومی فکنده ام دو سه جای در آن زمان که بسویی فکنده ام محفور. (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محظوظ
تصویر محظوظ
بهره مند، برخوردار، متمتع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملفوظ
تصویر ملفوظ
تلفظ شده، بیان شده و گفته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محفوف
تصویر محفوف
((مَ))
گرداگرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محفور
تصویر محفور
((مَ))
حفر شده، کنده شده، کسی که دندان های وی خالی یا فرسوده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محظوظ
تصویر محظوظ
((مَ))
بهره مند، کامروا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملفوظ
تصویر ملفوظ
((مَ))
تلفظ شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محفوظین
تصویر محفوظین
جمع محفوظ در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محفوظه (محفوظ) حفظ شده ها (زنان)، حفظ کرده ها بیاد داشته ها: اما بیشتر محفوظات استاد از گفتار متقدمان پارسی و تازی بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محفوظ داشتن
تصویر محفوظ داشتن
نگهبانی کردن حراست کردن: از کساد و ناروایی محفوظ و مصون دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محفوظات
تصویر محفوظات
((مَ))
حفظ شده، آن چه در ذهن و یاد نگه داشته شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محفوظ کردن
تصویر محفوظ کردن
Secure, Enshrine
دیکشنری فارسی به انگلیسی
освятить , обеспечить
دیکشنری فارسی به روسی
освячувати , забезпечити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
पवित्र करना , सुरक्षित करना
دیکشنری فارسی به هندی
kutsamak, güvence altına almak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی