کم کرده شده. (منتهی الارب) ، رجل محطوطالقدر، مرد پست قدر و فرومایه و در پست ترین رتبه واقع شده، الیه محطوط، سرین پست، جاریه محطوطالمتنین، دختر پست شکم که پشت وی دراز و هموار باشد. (ناظم الاطباء)
کم کرده شده. (منتهی الارب) ، رجل محطوطالقدر، مرد پست قدر و فرومایه و در پست ترین رتبه واقع شده، الیه محطوط، سرین پست، جاریه محطوطالمتنین، دختر پست شکم که پشت وی دراز و هموار باشد. (ناظم الاطباء)
و آن را طحطوط الحجاره نیز نامند. دهی است بزرگ در صعید مصر بر مشرق نیل نزدیک فسطاط، واقع در صعید ادنی و ابوجعفر طحاوی فقیه معروف از این قریه است نه از قریۀ طحا، چنانکه قبلاً گذشت. (معجم البلدان چ مصر ج 1 ص 31)
و آن را طحطوط الحجاره نیز نامند. دهی است بزرگ در صعید مصر بر مشرق نیل نزدیک فُسطاط، واقع در صعید ادنی و ابوجعفر طحاوی فقیه معروف از این قریه است نه از قریۀ طحا، چنانکه قبلاً گذشت. (معجم البلدان چ مصر ج 1 ص 31)
محصورشده و احاطه شده از دیوار. (ناظم الاطباء). آنچه که در گرداگرد آن دیواری برآورده باشند. دیواربست کرده. دیواربست. (مهذب الاسماء). دیوارکرده. (یادداشت مرحوم دهخدا). دیوارساخته و دیواربست کرده. (آنندراج). - کرم محوط، درخت رزی که گرداگرد آن دیوار باشد. (ناظم الاطباء)
محصورشده و احاطه شده از دیوار. (ناظم الاطباء). آنچه که در گرداگرد آن دیواری برآورده باشند. دیواربست کرده. دیواربست. (مهذب الاسماء). دیوارکرده. (یادداشت مرحوم دهخدا). دیوارساخته و دیواربست کرده. (آنندراج). - کَرم محوط، درخت رزی که گرداگرد آن دیوار باشد. (ناظم الاطباء)