جدول جو
جدول جو

معنی محضردار - جستجوی لغت در جدول جو

محضردار
صاحب دفتر اسناد رسمی، سر دفتر
تصویری از محضردار
تصویر محضردار
فرهنگ فارسی عمید
محضردار
صاحب امتیاز دفتر ثبت اسناد رسمی، سردفتر، کسی که بر حسب موازین قانونی مسئول دفتر اسناد رسمی یا ازدواج و طلاق است
فرهنگ لغت هوشیار
محضردار
صاحب دفتر اسناد رسمی، سردفتر
تصویری از محضردار
تصویر محضردار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

صاحب دفتر اسناد رسمی سر دفتر: مشکل میدانستم باین زودی در مقصود موفق شوم زیرا محضر داران معمولا وقت طلاق دادن آدم را سر میگردانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محل دار
تصویر محل دار
نگاهدارنده محل، نگهبان و حارص محله شهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محضردادن
تصویر محضردادن
وچر دادن (وچر فتوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محضر داری
تصویر محضر داری
عمل و شغل محضر دار سر دفتری. تزده داری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهردار
تصویر مهردار
(پسرانه)
دارنده مهر و محبت
فرهنگ نامهای ایرانی
کسی که در دربار پادشاه سمت مهرداری داشته و مهر پادشاه نزد او بوده و فرمان ها و نامه ها را مهر می کرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مردار
تصویر مردار
جسد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مردار
تصویر مردار
لاشۀ حیوان مرده که ذبح نشده باشد، پلید، کثیف، لاشه، لاش، لش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محرار
تصویر محرار
دماسنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محضار
تصویر محضار
تند دو
فرهنگ لغت هوشیار
لاشه مرده، جسد حیوانی که ذبح نشده و مرده است و در شرع اسلام نجس است وخوردنش جایز نیست، لش، جیفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مردار
تصویر مردار
((مُ))
لاشه، نجس، پلید
فرهنگ فارسی معین