- محضردار
- صاحب دفتر اسناد رسمی، سر دفتر
معنی محضردار - جستجوی لغت در جدول جو
- محضردار
- صاحب امتیاز دفتر ثبت اسناد رسمی، سردفتر، کسی که بر حسب موازین قانونی مسئول دفتر اسناد رسمی یا ازدواج و طلاق است
- محضردار
- صاحب دفتر اسناد رسمی، سردفتر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صاحب دفتر اسناد رسمی سر دفتر: مشکل میدانستم باین زودی در مقصود موفق شوم زیرا محضر داران معمولا وقت طلاق دادن آدم را سر میگردانند
نگاهدارنده محل، نگهبان و حارص محله شهر
وچر دادن (وچر فتوی)
عمل و شغل محضر دار سر دفتری. تزده داری
کسی که در دربار پادشاه سمت مهرداری داشته و مهر پادشاه نزد او بوده و فرمان ها و نامه ها را مهر می کرده
لاشۀ حیوان مرده که ذبح نشده باشد، پلید، کثیف، لاشه، لاش، لش
دماسنج
تند دو
لاشه مرده، جسد حیوانی که ذبح نشده و مرده است و در شرع اسلام نجس است وخوردنش جایز نیست، لش، جیفه