معنی محضردار - فرهنگ فارسی معین
معنی محضردار
- محضردار
- صاحب دفتر اسناد رسمی، سردفتر
تصویر محضردار
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با محضردار
محضردار
- محضردار
- صاحب امتیاز دفتر ثبت اسناد رسمی، سردفتر، کسی که بر حسب موازین قانونی مسئول دفتر اسناد رسمی یا ازدواج و طلاق است
فرهنگ لغت هوشیار
محضردار
- محضردار
- دارندۀ محضر. در تداول امروز، صاحب امتیاز دفتر ثبت اسناد رسمی. سردفتر. کسی که برحسب موازین قانونی مسئول دفتر اسناد رسمی یا دفتر ازدواج و طلاق است
لغت نامه دهخدا
محضر دار
- محضر دار
- صاحب دفتر اسناد رسمی سر دفتر: مشکل میدانستم باین زودی در مقصود موفق شوم زیرا محضر داران معمولا وقت طلاق دادن آدم را سر میگردانند
فرهنگ لغت هوشیار
محضرداری
- محضرداری
- عمل و شغل محضردار. سردفتری. صاحب محضری
لغت نامه دهخدا