جدول جو
جدول جو

معنی محترس - جستجوی لغت در جدول جو

محترس
حراست شده، محفوظ
تصویری از محترس
تصویر محترس
فرهنگ فارسی عمید
محترس(مُ تَ رِ)
نعت فاعلی از احتراس. محتفظ. خود را پاس دارنده از چیزی. کسی که پاس می دارد از مخالفت و حراست می کند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) : به حصانت آن حصن از صدمۀ اولی و طامۀ کبری محترس شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 195) ، آنکه شبانه دزدی می کند. (ناظم الاطباء) ، محترس من مثله و هو حارس، مثلی است و معنی آنکه خبیثی را عیب کند و خود خبیث تر از اوست. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
محترس(مُ تَ رَ)
نگاهداشته شده و محفوظ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
محترس
پاسدار نگهبانی کننده پاس دارنده جمع محترسین
تصویری از محترس
تصویر محترس
فرهنگ لغت هوشیار
محترس((مُ تَ رِ))
نگهبانی کننده، پاسبان
تصویری از محترس
تصویر محترس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محترم
تصویر محترم
(دخترانه)
قابل احترام، عزیز و گرامی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از محترق
تصویر محترق
ویژگی ستاره ای که دچار احتراق شده، آتش گرفته، سوزان، شدید، سخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محترف
تصویر محترف
صاحب حرفه، پیشه ور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محتبس
تصویر محتبس
حبس شده، زندانی شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محترز
تصویر محترز
احتراز کننده، پرهیزکننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محترم
تصویر محترم
کسی که احترام او لازم است، قابل احترام، حرمت داشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفترس
تصویر مفترس
حیوان دریده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محترز
تصویر محترز
پرهیز کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفترس
تصویر مفترس
حیوان درنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محترث
تصویر محترث
کشتگر کشتکار کشتنده
فرهنگ لغت هوشیار
حبس کننده، خود را باز دارنده و منع کننده، بند کننده بند آمده و باز ایستاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محترف
تصویر محترف
پیشه ور پیشه گیرنده خداوند حرفه پیشه ور
فرهنگ لغت هوشیار
نگاهبان پاسبان نگاهبانی کننده نگاهبانی کننده نگاهبان پاسبان جمع محارسین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محترم
تصویر محترم
حرمت داشته شده، با آبرو، با عزت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محترق
تصویر محترق
سوخته شده، آتش گرفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محترث
تصویر محترث
((مُ تَ رِ))
احتراز کننده، خویشتن دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محتبس
تصویر محتبس
((مُ تَ بِ))
بازداشت کننده، بند کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفترس
تصویر مفترس
((مُ تَ رِ))
درنده، جانوری که شکار خود را بدرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محترز
تصویر محترز
((مُ تَ رِ))
پرهیزکننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محترف
تصویر محترف
((مُ تَ رِ))
پیشه ور، صنعتگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محترق
تصویر محترق
((مُ تَ رِ))
سوخته، سوزان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محترم
تصویر محترم
((مُ تَ رَ))
بزرگوار، مورد احترام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محترم
تصویر محترم
ارجمند، گرامی، بزرگوار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محترم
تصویر محترم
Polite
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محترم
تصویر محترم
educado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محترم
تصویر محترم
höflich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از محترم
تصویر محترم
grzeczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از محترم
تصویر محترم
вежливый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از محترم
تصویر محترم
ввічливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از محترم
تصویر محترم
beleefd
دیکشنری فارسی به هلندی