در شاهد زیر ظاهراً بمعنی مقدار مالیاتی است که هر عامل و خراج گیر باید دریافت و سپس به خزانه تسلیم نماید. مقدار مالیاتی که در ابواب جمعی عاملی قرار دارد: اهل حرث و زرع از عوارض تکلفات و نوازل انزال... باز گشتند و دست از زراعت کشیدند و وجوه معاملات متعذر و منکسر شد و مجموعات عمال به علت عجز به باقی بیرون آمد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 358)
در شاهد زیر ظاهراً بمعنی مقدار مالیاتی است که هر عامل و خراج گیر باید دریافت و سپس به خزانه تسلیم نماید. مقدار مالیاتی که در ابواب جمعی عاملی قرار دارد: اهل حرث و زرع از عوارض تکلفات و نوازل انزال... باز گشتند و دست از زراعت کشیدند و وجوه معاملات متعذر و منکسر شد و مجموعات عمال به علت عجز به باقی بیرون آمد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 358)
مجموع بودن. آسوده خاطر بودن. خاطرجمع بودن. آسودگی خاطر. فراغت بال: نه آدمی است که در خرمی و مجموعی به خستگان پراکنده بر نبخشاید. سعدی. و رجوع به مجموع شود
مجموع بودن. آسوده خاطر بودن. خاطرجمع بودن. آسودگی خاطر. فراغت بال: نه آدمی است که در خرمی و مجموعی به خستگان پراکنده بر نبخشاید. سعدی. و رجوع به مجموع شود
مبتدا بودن محکوم علیه بودن مخبر عنه بودن، (اصول فقه) موضوعیت در مقابل طریقیت است. شی ممکن است خود موضوع حکم شرعی قرار گیرد. (این حالت موضوعیت است) و ممکن است حکم شرعی بر شی وارد شده باشد نه از نظر شخص آن شی بلکه از نظر اینکه آن شی وسیله و طریق رسیدن بشیئی دیگر است (این حالت طریقیت است) مثلا قطع بر دو قسم است: قطع موضوعی و قطع طریقی. قطع وقتی موضوعیت دارد که موضوع حکم یا جز موضوع حکم شرعی باشد چنانکه} بول قطعی نجس است {یا} خمر معلوم حرام است {در اینجا بول و خمر هنگامی مورد حکم قرار میگیرند که معلوم الحال باشند یعنی قطع داشتن جز موضوع حکم شرعی است. اما قطع طریقی آنست که راهی برای دست یافتن به مقطوع به باشد و خود قطع مورد حکم شرعی نباشد بلکه موضوع حکم خود مقطوع به باشد مثلا اگر کسی قطع پیدا کرد که فلان مایع خمر یا بول است. حکم آنرا باید اجرا کند اگر چه قطع او بر خلاف واقع باشد
مبتدا بودن محکوم علیه بودن مخبر عنه بودن، (اصول فقه) موضوعیت در مقابل طریقیت است. شی ممکن است خود موضوع حکم شرعی قرار گیرد. (این حالت موضوعیت است) و ممکن است حکم شرعی بر شی وارد شده باشد نه از نظر شخص آن شی بلکه از نظر اینکه آن شی وسیله و طریق رسیدن بشیئی دیگر است (این حالت طریقیت است) مثلا قطع بر دو قسم است: قطع موضوعی و قطع طریقی. قطع وقتی موضوعیت دارد که موضوع حکم یا جز موضوع حکم شرعی باشد چنانکه} بول قطعی نجس است {یا} خمر معلوم حرام است {در اینجا بول و خمر هنگامی مورد حکم قرار میگیرند که معلوم الحال باشند یعنی قطع داشتن جز موضوع حکم شرعی است. اما قطع طریقی آنست که راهی برای دست یافتن به مقطوع به باشد و خود قطع مورد حکم شرعی نباشد بلکه موضوع حکم خود مقطوع به باشد مثلا اگر کسی قطع پیدا کرد که فلان مایع خمر یا بول است. حکم آنرا باید اجرا کند اگر چه قطع او بر خلاف واقع باشد