آبله. (منتهی الارب) (آنندراج). آبله و تاولی که پر از آب باشد. (ناظم الاطباء). آنچه پدید آید بین پوست و گوشت از کار بسیار. (از اقرب الموارد) ، کنایه از پری و سیرابی هم کنند. گویند جائت الابل کانها المجل، یعنی آمدند شتران و شکم آنها پر از آب بود مانند تاولی که پر از آب باشد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) جمع واژۀ مجله. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مجله (م ل ) شود
آبله. (منتهی الارب) (آنندراج). آبله و تاولی که پر از آب باشد. (ناظم الاطباء). آنچه پدید آید بین پوست و گوشت از کار بسیار. (از اقرب الموارد) ، کنایه از پری و سیرابی هم کنند. گویند جائت الابل کانها المجل، یعنی آمدند شتران و شکم آنها پر از آب بود مانند تاولی که پر از آب باشد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) جَمعِ واژۀ مَجلَه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مجله (م َ ل َ) شود
شغه بستن دست. (تاج المصادر بیهقی). آبله گرفتن و شوخ بستن دست از کار. مجول. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به شدن سم درخسته به سنگ و شوخ بستن و سخت گردیدن. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، جمع شدن آب مابین پوست و گوشت. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
شغه بستن دست. (تاج المصادر بیهقی). آبله گرفتن و شوخ بستن دست از کار. مجول. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، به شدن سم درخسته به سنگ و شوخ بستن و سخت گردیدن. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، جمع شدن آب مابین پوست و گوشت. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
محل نشستن مردم، جای نشستن، مکانی که در آن عده ای به منظوری خاص گرد هم می آیند، مکانی که در آن نمایندگان سیاسی مردم برای قانون گذاری جمع می شوند، نمایندگان مردم، پارلمان، مواعظ و مطالبی که در جلسات مذهبی بیان می شود، هر یک از پرده های یک نمایش، حضرت، پیشگاه، محضر مجلس شورا: مجلسی متشکل از نمایندگان منتخب برای تصویب قوانین مجلس شورای اسلامی: مجلس نمایندگان ملت که برای مشورت در امور مملکت و تصویب قوانین تشکیل می شود
محل نشستن مردم، جای نشستن، مکانی که در آن عده ای به منظوری خاص گرد هم می آیند، مکانی که در آن نمایندگان سیاسی مردم برای قانون گذاری جمع می شوند، نمایندگان مردم، پارلمان، مواعظ و مطالبی که در جلسات مذهبی بیان می شود، هر یک از پرده های یک نمایش، حضرت، پیشگاه، محضر مجلس شورا: مجلسی متشکل از نمایندگان منتخب برای تصویب قوانین مجلس شورای اسلامی: مجلس نمایندگان ملت که برای مشورت در امور مملکت و تصویب قوانین تشکیل می شود
محل نشستن، محل اجتماع برای مشاوره و گفتگو، جلسه، نشست، بار، دفعه، شورا نهادی متشکل از نمایندگان مردم جهت قانون گذاری، خبرگان نهادی متشکل از نمایندگان انتخابی جهت تعیین رهبر یا شورای رهبری، ختم
محل نشستن، محل اجتماع برای مشاوره و گفتگو، جلسه، نشست، بار، دفعه، شورا نهادی متشکل از نمایندگان مردم جهت قانون گذاری، خبرگان نهادی متشکل از نمایندگان انتخابی جهت تعیین رهبر یا شورای رهبری، ختم