آبله. (منتهی الارب) (آنندراج). آبله و تاولی که پر از آب باشد. (ناظم الاطباء). آنچه پدید آید بین پوست و گوشت از کار بسیار. (از اقرب الموارد) ، کنایه از پری و سیرابی هم کنند. گویند جائت الابل کانها المجل، یعنی آمدند شتران و شکم آنها پر از آب بود مانند تاولی که پر از آب باشد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) جمع واژۀ مجله. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مجله (م ل ) شود