رجل مجعار، مرد بسیارخشک طبیعت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آن که یبوست مزاج دارد. و منه حدیث عمر: ’انی مجعارالبطن’، ای یابس الطبیعه. (از ذیل اقرب الموارد)
رجل مجعار، مرد بسیارخشک طبیعت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آن که یبوست مزاج دارد. و منه حدیث عمر: ’انی مجعارالبطن’، ای یابس الطبیعه. (از ذیل اقرب الموارد)
مجعثن الخلق، گرداندام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فرس مجعثن الخلق، اسبی که به ریشه درخت شبیه است در تنومندی و فربهی و پیه ناکی. (از ذیل اقرب الموارد)
مجعثن الخلق، گرداندام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فرس مجعثن الخلق، اسبی که به ریشه درخت شبیه است در تنومندی و فربهی و پیه ناکی. (از ذیل اقرب الموارد)
آن که جنباند شتر را تا بخسبد یا برخیزد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، حبس کننده، تنگ کننده کار بر کسی، تنگ گیرنده بر غریم به مطالبه. (آنندراج) (از منتهی الارب). تنگ گیرنده بر بدهکار یا حبس کننده او را. (از اقرب الموارد)
آن که جنباند شتر را تا بخسبد یا برخیزد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، حبس کننده، تنگ کننده کار بر کسی، تنگ گیرنده بر غریم به مطالبه. (آنندراج) (از منتهی الارب). تنگ گیرنده بر بدهکار یا حبس کننده او را. (از اقرب الموارد)
کرده شده، نهاده شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). نهاده. موضوع. قرارداده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، ساخته شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، جعل شده و حیله کرده شده و به ناراستی و نادرستی ساخته شده. (ناظم الاطباء). ساختگی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بر فسادو عناد و شر مجبول دیده هاشان تباه و دین مجعول. سنائی (مثنویها چ مدرس رضوی ص 202). ، برساخته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
کرده شده، نهاده شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). نهاده. موضوع. قرارداده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، ساخته شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، جعل شده و حیله کرده شده و به ناراستی و نادرستی ساخته شده. (ناظم الاطباء). ساختگی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بر فسادو عناد و شر مجبول دیده هاشان تباه و دین مجعول. سنائی (مثنویها چ مدرس رضوی ص 202). ، برساخته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
خرما در شیر آغشته خوردن. (تاج المصادر بیهقی). خرمای خشک با شیر خوردن یا شیر نوشیدن بر سر خرما. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: فلان لایزال یتمجع، پیوسته شیر می نوشد اندک اندک و بر آن خرما می خورد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
خرما در شیر آغشته خوردن. (تاج المصادر بیهقی). خرمای خشک با شیر خوردن یا شیر نوشیدن بر سر خرما. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: فلان لایزال یتمجع، پیوسته شیر می نوشد اندک اندک و بر آن خرما می خورد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)