جدول جو
جدول جو

معنی مجرد - جستجوی لغت در جدول جو

مجرد
آهنجیده
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
فرهنگ واژه فارسی سره
مجرد
برهنه، عریان، تنها، مرد بی زن، بی زوجه، یکه و تنها، مقابل مادی و جسمانی
فرهنگ لغت هوشیار
مجرد
((مُ جَ رَّ))
تنها، بی همسر، دارای جنبه نظری
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
فرهنگ فارسی معین
مجرد
بدون همسر، تنها، در فلسفه آنچه منزه از ماده باشد مانند عقول و ارواح، برهنه، عریان، خالی
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
فرهنگ فارسی عمید
مجرد
Abstracted
تصویری از مجرد
تصویر مجرد
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مجرد
abstrato
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مجرد
abstrahiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
مجرد
abstrakcyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
مجرد
отвлечённый
دیکشنری فارسی به روسی
مجرد
абстрактний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مجرد
abstract
دیکشنری فارسی به هلندی
مجرد
abstraído
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مجرد
abstrait
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مجرد
astratto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مجرد
अमूर्त
دیکشنری فارسی به هندی
مجرد
বিমূর্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
مجرد
abstrak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مجرد
soyut
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مجرد
추상적인
دیکشنری فارسی به کره ای
مجرد
מופשט
دیکشنری فارسی به عبری
مجرد
抽象的
دیکشنری فارسی به چینی
مجرد
抽象的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مجرد
ya kufikirika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مجرد
นามธรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
مجرد
مجرّدٌ
دیکشنری فارسی به عربی
مجرد
خلاصہ
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

در تازی نیامده: بریده نما: گونه ای آگور کاری در ساختمان، بی زنی، جهانرهایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجرده
تصویر مجرده
مجرده در فارسی مونث مجرد بنگرید به مجرد مونث مجرد جمع مجردات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجردا
تصویر مجردا
فرداً و منفرداً و تنها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجردی
تصویر مجردی
((مُ جَ رَّ))
ستون بنا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بمجرد
تصویر بمجرد
در حال، بلافاصله، درهمان آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجید
تصویر مجید
(پسرانه)
دارای قدر و مرتب عالی، گرامی، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مجری
تصویر مجری
گوینده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجرم
تصویر مجرم
بزه کار، بزهکار، تبهکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجرب
تصویر مجرب
کار آزموده
فرهنگ واژه فارسی سره