معنی مجرد مجرد بی زن، تک، تنها، عزب، غیر متاهل، فرد، منفرد، یالقوز، یالغوز، یکهمتضاد: متاهل، جریده، انتزاعی، ذهنیمتضاد: عینی، برهنه، عریان، گوشه گیر، گوشه نشین، انفرادی، صرف، خالص، ناب، سره، غیرمادیمتضاد: مادی 01 خالی، تهی، عاری فرهنگ واژه مترادف متضاد