جدول جو
جدول جو

معنی مجذوم - جستجوی لغت در جدول جو

مجذوم
کسی که مبتلا به بیماری جذام باشد، لوش، جذامی
تصویری از مجذوم
تصویر مجذوم
فرهنگ فارسی عمید
مجذوم
(مَ)
مبتلا به مرض جذام. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که آن را بیماری جذام باشد و آن علتی است که خون فاسد شده اعضای صغار می ریزند. (غیاث) (آنندراج). گرفتار خوره و مبتلا به جذام. (ناظم الاطباء). خداوند علت خوره. خوره دار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
مجذوم چون ترنج است ابرص چو سیب دشمن
کش جوهر حسامت معلول کرده جوهر.
خاقانی.
نی طرفه گرعدو شد مجذوم طرفه تر آن
کافعی شده ست رمحت ز افعیش می رسد ضر.
خاقانی.
افعی خورنده مجذوم گرچه بسی شنیدی
مجذوم خواره افعی جز رمح خویش مشمر.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
مجذوم
لوری دار خوره ای آنکه مبتلی بمرض جذام است جمع مجذومین
تصویری از مجذوم
تصویر مجذوم
فرهنگ لغت هوشیار
مجذوم
((مَ))
آنکه مبتلی به مرض جذام است، جمع مجذومین
تصویری از مجذوم
تصویر مجذوم
فرهنگ فارسی معین
مجذوم
مبتلا به جذام، جذامی، خوره ای
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
(دخترانه)
شیفته
فرهنگ نامهای ایرانی
حاصل یک بار ضرب کردن یک عدد در خودش مثلاً ۲۲ یا مجذور ۲ برابر است با ۴
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجزوم
تصویر مجزوم
در نحو عربی، کلمه ای که حرکت حرف آخر آن ساکن باشد، قطعی، باقطعیت، قطع شده، بریده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
شیفته و فریفته، در تصوف کسی که خداوند او را به مقامات عالی معنوی می رساند و برای خود برمی گزیند، جذب شده، کشیده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجزوم
تصویر مجزوم
مقطوع و بریده شده، یقین کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
حاصل ضرب جذر، حاصل ضرب عددی در خودش، مضروبی که بضرب حاصل آید مثلاً دو را در دو ضرب کردند چهار حاصل شد این چهار را مجذور میگویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجذوذ
تصویر مجذوذ
بریده شده و قطع شده
فرهنگ لغت هوشیار
ربوده کشیده شده، خدا گزید در هست شناسی و سوفیگری جذب شده ربوده، کسی است که او را خدای متعال برای خود برگزیده و پاک گردانیده باشد و او بدون رنج و جهد و کوشش بتمام مقامات و مراتب عالیه برسد چون یکی را از آدمیان جذبه حق در رسد و آن کس در دوستی خدای بمرتبه عشق رسد بیشتر آن باشد که از آن (حال) باز نیاید و در همان مرتبه عشق زندگانی کند و در همان مرتبه ازین عالم برود. این چنین کس را مجذوب گویند. یا سالک مجذوب مجذوب سالک. بعض کسان باشند که از حال مذکور باز آیند و از خود با خبر شوند اگر سلوک کنند و سلوک را تمام کنند این چنین کسان را مجذوب سالک گویند و اگر اول سلوک کنند و سلوک را تمام کنند آنگاه جذبه حق بایشان رسد این چنین کسان را سالک مجذوب گویند. یا مجذوب مطلق. کسی است که بعد از فنا بالکل مسلول العقل شود و در آن سکر و بیخودی بماند درین صورت قلم تکلیف ازو برداشته شود. این گروه مجانین حق اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجذام
تصویر مجذام
کار بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
((مَ))
جذب شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجزوم
تصویر مجزوم
((مَ))
ساکن شده، بریده شده، یقین کرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجذور
تصویر مجذور
((مَ))
بن، ریشه، اصل، در ریاضی عددی که در نفس خود ضرب شود، اصم عددی که وقتی جذر آن را بگیریم، جذر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
شیفته، شیدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
Captivated, Fascinated, Spellbinding
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
captivé, fasciné, fascinant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
魅了された , 魅力的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
入迷的 , 着迷的 , 引人入胜的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
מוקסם , מרתק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
매혹된 , 매료된 , 매혹적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
terpesona, mempesona
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
मोहित , मंत्रमुग्ध
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
fasziniert, fesselnd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
affascinato, affascinante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
cautivado, fascinado, fascinante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
betoverd, gefascineerd, betoverend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
зачарований , захоплюючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
очарованный , захватывающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
oczarowany, fascynujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
cativado, fascinado, fascinante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجذوب
تصویر مجذوب
büyülenmiş, büyüleyici
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی