- مجذوم
- کسی که مبتلا به بیماری جذام باشد، لوش، جذامی
معنی مجذوم - جستجوی لغت در جدول جو
- مجذوم
- لوری دار خوره ای آنکه مبتلی بمرض جذام است جمع مجذومین
- مجذوم ((مَ))
- آنکه مبتلی به مرض جذام است، جمع مجذومین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شیفته، شیدا
در نحو عربی، کلمه ای که حرکت حرف آخر آن ساکن باشد، قطعی، باقطعیت، قطع شده، بریده
مقطوع و بریده شده، یقین کرده شده
حاصل ضرب جذر، حاصل ضرب عددی در خودش، مضروبی که بضرب حاصل آید مثلاً دو را در دو ضرب کردند چهار حاصل شد این چهار را مجذور میگویند
بریده شده و قطع شده
ربوده کشیده شده، خدا گزید در هست شناسی و سوفیگری جذب شده ربوده، کسی است که او را خدای متعال برای خود برگزیده و پاک گردانیده باشد و او بدون رنج و جهد و کوشش بتمام مقامات و مراتب عالیه برسد چون یکی را از آدمیان جذبه حق در رسد و آن کس در دوستی خدای بمرتبه عشق رسد بیشتر آن باشد که از آن (حال) باز نیاید و در همان مرتبه عشق زندگانی کند و در همان مرتبه ازین عالم برود. این چنین کس را مجذوب گویند. یا سالک مجذوب مجذوب سالک. بعض کسان باشند که از حال مذکور باز آیند و از خود با خبر شوند اگر سلوک کنند و سلوک را تمام کنند این چنین کسان را مجذوب سالک گویند و اگر اول سلوک کنند و سلوک را تمام کنند آنگاه جذبه حق بایشان رسد این چنین کسان را سالک مجذوب گویند. یا مجذوب مطلق. کسی است که بعد از فنا بالکل مسلول العقل شود و در آن سکر و بیخودی بماند درین صورت قلم تکلیف ازو برداشته شود. این گروه مجانین حق اند
کار بر
((مَ))
فرهنگ فارسی معین
بن، ریشه، اصل، در ریاضی عددی که در نفس خود ضرب شود، اصم عددی که وقتی جذر آن را بگیریم، جذر
حاصل یک بار ضرب کردن یک عدد در خودش مثلاً ۲۲ یا مجذور ۲ برابر است با ۴
شیفته و فریفته، در تصوف کسی که خداوند او را به مقامات عالی معنوی می رساند و برای خود برمی گزیند، جذب شده، کشیده شده
Captivated, Fascinated, Spellbinding
cativado, fascinado, fascinante
fasziniert, fesselnd
oczarowany, fascynujący
очарованный , захватывающий
зачарований , захоплюючий
betoverd, gefascineerd, betoverend
cautivado, fascinado, fascinante
captivé, fasciné, fascinant
affascinato, affascinante
मोहित , मंत्रमुग्ध
terpesona, mempesona
매혹된 , 매료된 , 매혹적인
מוקסם , מרתק
入迷的 , 着迷的 , 引人入胜的
魅了された , 魅力的な
büyülenmiş, büyüleyici
vutiwa, kupagawa, ya kuvutia
หลงใหล , หลงเสน่ห์ , น่าหลงใหล