جدول جو
جدول جو

معنی مجتلد - جستجوی لغت در جدول جو

مجتلد(مُ تَ لِ)
آن که همه نوشد آنچه در آوند بود، به شمشیر زننده یکدیگر را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عالمی که در علم فقه به درجۀ اجتهاد رسیده و مسائل شرعی را از قرآن استنباط کند، کوشش کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متجلد
تصویر متجلد
چابک، دلیر، بی باک
فرهنگ فارسی عمید
(مَ لِ)
ابن سعید بن عمیر از همدان، مکنی به ابی عمیر. راویۀ اخبار است و هیثم بن عدی از او بسیار روایت کند و مجالد حدیث نیز شنوده. و نزد محدثین ضعیف است. وفات او به سال 144 بوده است. (ابن الندیم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). یکی از ویژگی های بارز محدثان، دقت در نقل حدیث همراه با بررسی دقیق زنجیره راویان بود. آنان با استفاده از فنون پیشرفته نقد حدیث، توانستند روایات صحیح را از میان انبوهی از احادیث جعلی یا ضعیف جدا کنند. محدث کسی بود که با بررسی دقیق سند (اسناد روایت)، متن حدیث، و تطبیق آن با منابع دیگر، به راستی آزمایی سنت پیامبر اسلام می پرداخت و آن را حفظ می کرد.
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ جَلْ لِ)
خودسر و بی باک و دلیر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ هَِ)
جهد کننده و اجتهاد کننده. (غیاث). کوشش نماینده و اجتهاد کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب). کوشش نماینده وسخت کوشش کننده. (ناظم الاطباء) : او را گفت از شرق تا غرب زیر فرمان تو خواهد بود کار را مجدّو مجتهد باش و پاس مردم دار. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 42) ، رای صواب پیدا کننده. (از منتهی الارب) (از آنندراج). رأی صواب جوینده. (ناظم الاطباء) ، مأخوذ از تازی، کسی که در هنر و صنعت و علم خصوصاً علم فقه به درجۀ اجتهاد رسیده باشد و دارای تصرف در آن علم و صنعت باشد. (ناظم الاطباء). آنکه در فقه و اصول به مرتبۀ اجتهاد رسیده باشد. مقابل مقلد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کسی که به علم کتاب و وجوه معانی آن و علم سنت و طرق و متون و وجوه معانی آن احاطه داشته باشد و در قیاس دارای اصابت رأی باشد. (از تعریفات جرجانی). در اصطلاح فقهی کسی است که در اثرآموختن مبادی دین و علم فقه به مرتبه ای رسیده باشد که بتواند احکام شرعی فرعی را به استناد ادله و مآخذاستخراج و استنباط کند و مجتهد مطلق کسی است که قوه و ملکۀ استنباط تمام مسائل شرعی را داشته باشد، درمقابل مجتهد متجزی. بالجمله مجتهد کسی است که او راملکۀ استنباط احکام شرعیه باشد، یا کسی است که او را قدرت استنباط احکام شرعیه باشد به استناد ادلۀ اربعه. و خلاصه اجتهاد استفراغ وسع فقیه است در تحصیل ظن به حکم شرعی و فقیه کسی است که در اثر ممارست و کسب معلومات مقدماتی و غور و خوض در احکام و مسائل دینی و اخبار متکفل بیان احکام به استناد ادلۀ مربوط، مسائل حلال و حرام دینی را دریابد و بدان عمل کند.
مقدمات اجتهاد علم عربیت، معانی و بیان، منطق، علم درایه الحدیث، اصول و کتب فقهیۀ استدلالیه، اخبار و آیات مربوطبه احکام است که سر انجام موجب حصول ملکه ای شود که بتواند ردالفروع الی الاصول کرده و مسائل را دریابد. پس مراد از فقیه کسی است که صاحب استعداد و قابلیت باشد برای فیضان علم به احکام شرعیۀ فرعیه به سبب آنکه عالم به مبادی و ادله بوده و علاوه دارای قوت قدسیه باشد چنین شخص را از جهت آنکه رد فرع به اصل می کندمجتهد نامند و عمل او را اجتهاد و از جهت حصول علم برای او فقیه باشد. پس فقه عبارت از علم به احکامی است که ناشی از ادلۀ خاص باشد و اجتهاد، استنباط احکام باشد از ادله و استنباط مقدم بر علم باشد. (از فرهنگ علوم نقلی و ادبی تألیف دکتر سید جعفر سجادی) :
ائمه و مشایخ و سادات و علما و مجتهدان عصر بر طویلۀ آخرسالاران به محافظت ستوران قیام نموده و امتثال حکم آن قوم را التزام کرده. (تاریخ جهانگشا).
مجتهد هر گه که باشد نص شناس
اندر آن صورت نیندیشد قیاس.
مولوی.
- مجتهد جامع الشرایط، مجتهد بالغ، عاقل، مؤمن، عادل، مرد و آزاد که در همه مسائل فقه قدرت اجتهاد داشته باشد. ’مجتهد مطلق’ که زنده باشد و مولود از زنا نباشد. (ترمینولوژی حقوق تألیف دکتر جعفری لنگرودی). و رجوع به دو ترکیب بعد شود.
- مجتهد متجزی، کسی که توانایی استنباط احکام شرعی همه موضوعات را که به او عرضه می شود نداشته باشد. مقابل مجتهد مطلق. (ترمینولوژی حقوق تألیف دکتر جعفری لنگرودی). و رجوع به ترکیب بعد شود.
- مجتهد مطلق، کسی که توانایی استنباط احکام شرعی همه موضوعاتی را که به او عرضه می شود داشته باشد. مقابل مجتهد متجزی. (ترمینولوژی حقوق تألیف دکتر جعفری لنگرودی). و رجوع به ترکیب قبل شود.
- امثال:
با یک روز مجتهد نمی شوی، چون مادران خواهند کودک خود را روزی بارانی یا سرد از رفتن به کتاب و دبستان مانع شوند و او گوید باید بروم این تعبیر مثلی را گویند. (امثال و حکم ج اول ص 373)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
جد کننده و اجتهاد کننده، کوشش نماینده، مرجع تقلید شیعیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متجلد
تصویر متجلد
چابک نما بتکلف چابکی نماینده جمع متجلدین
فرهنگ لغت هوشیار
بر کشنده جلب شده استخراج شده: و بسبب آنکه افاعیل این بحور گویی مستخرج و مجتلب است از اجزاء بحور دایره مختلفه... نام آن دایره مجتلبه کردند. جلب کننده کشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجتلب
تصویر مجتلب
((مُ تَ ل))
جلب کننده، کشنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متجلد
تصویر متجلد
((مُ تَ جَ لِّ))
به تکلف چابکی نماینده، جمع متجلدین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
((مُ تَ هِ))
بسیار کوشنده، کسی که در فقه به درجه اجتهاد رسیده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجتلب
تصویر مجتلب
((مُ تَ لَ))
جلب شده، استخراج شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
مجتهدٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
Studious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
studieux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
勤奋的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
勉強家の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
محنتی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
mchapaji kazi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
ขยัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
부지런한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
שקדן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
मेहनती
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
çalışkan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
পরিশ্রমী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
studioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
ijverig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
старанний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
усердный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
pilny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
fleißig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
estudioso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجتهد
تصویر مجتهد
estudioso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی