جدول جو
جدول جو

معنی مجاوزت - جستجوی لغت در جدول جو

مجاوزت
از جایی گذشتن، از گناه کسی در گذشتن
تصویری از مجاوزت
تصویر مجاوزت
فرهنگ فارسی عمید
مجاوزت
از جایی گذشتن، عقب انداختن کسی را و گذشتن از وی
تصویری از مجاوزت
تصویر مجاوزت
فرهنگ لغت هوشیار
مجاوزت((مُ وَ زَ))
از جایی گذشتن، عقب انداختن کسی را و گذشتن از وی
تصویری از مجاوزت
تصویر مجاوزت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مجاولت
تصویر مجاولت
با هم جولان کردن، با یکدیگر گشتن در جنگ یا در کشتی برای پیروزی یافتن بر یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
همسایگی کردن با کسی، در جوار کسی یا جایی به سر بردن، همسایگی
فرهنگ فارسی عمید
(شَ)
مجاوله: اوساط حشم و آحاد جمع لشکر چون شغال و روباه و گرگ و امثال ایشان در پیش افتادند و به مجاولت و مراوغت در آمدند و از هر جانب می تاختند... (مرزبان نامه). رجوع به مجاوله شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
گذشتن. (ترجمان القرآن ص 86). گذشتن از جای و پس افکندن آن را به رفتن از وی. (از منتهی الارب). پا سپرکردن جایی و سیر کردن و گذشتن از آن. (ناظم الاطباء). گذشتن از جای. (از اقرب الموارد) ، عفو کردن گناه کسی را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : جاوزاﷲ عنه، عفو کرد او را خدای و مؤاخذه نکرد از او. (ناظم الاطباء) ، گذرانیدن کسی را از جای. (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
مجاور بودن همسایه بودن در جوار کسی بودن، در مکانی مقدس اقامت گزیدن: و بترخیص حضرت نادری مجاورت آستان عرش بنیان را اختیار و در آن اوان در آنجا می بود، همسایگی، نزدیکی: ... آتش اندر نیستانی افتد هر چه خشک باشد بسوزد و از جهت مجاورت خشک بسیار تر نیز بسوزد
فرهنگ لغت هوشیار
مجاوزت در فارسی: در گذرندگی از جایی گذشتن، عقب انداختن کسی را و گذشتن از وی
فرهنگ لغت هوشیار
با هم جولان کردن با یکدیگر گشتن در نبرد: اوساط حشم و آحاد جمع لشکر چون شغال و روباه و گرگ و امثال ایشان در پیش افتادند و بمجاولت و مراوغت در آمدند و از هر جانب می تاختند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاوبت
تصویر مجاوبت
یکدیگر را جواب دادن پاسخ دادن بپرسشهای همدیگر جمع مجاوبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
((مُ وَ رَ))
همسایگی، نزدیکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجاوبت
تصویر مجاوبت
((مُ وَ بَ))
یکدیگر را جواب دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
القرب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
Juxtaposition, Vicinity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
juxtaposition, proximité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
并列 , 附近
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
تقابل , قربت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
並置 , 近隣
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
mlinganisho, karibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
การวางเคียงข้าง , ความใกล้เคียง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
병렬 , 근접성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
הצמדה , קֵרוּבָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
giustapposizione, vicinanza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
yan yana koyma, yakınlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
penempatan bersebelahan, kedekatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
সমান্তরাল স্থাপন , নিকটবর্তীতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
निकटता , निकटता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
yuxtaposición, vecindad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
зіставлення , близькість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
соположение , близость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
zestawienie, bliskość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
Nebeneinanderstellung, Nähe
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
justaposição, vizinhança
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجاورت
تصویر مجاورت
naastplaatsing, nabijheid
دیکشنری فارسی به هلندی