جدول جو
جدول جو

معنی مجاوزت

مجاوزت((مُ وَ زَ))
از جایی گذشتن، عقب انداختن کسی را و گذشتن از وی
تصویری از مجاوزت
تصویر مجاوزت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مجاوزت

مجاولت

مجاولت
با هم جولان کردن با یکدیگر گشتن در نبرد: اوساط حشم و آحاد جمع لشکر چون شغال و روباه و گرگ و امثال ایشان در پیش افتادند و بمجاولت و مراوغت در آمدند و از هر جانب می تاختند
فرهنگ لغت هوشیار

مجاوزه

مجاوزه
مجاوزت در فارسی: در گذرندگی از جایی گذشتن، عقب انداختن کسی را و گذشتن از وی
فرهنگ لغت هوشیار

مجاورت

مجاورت
مجاور بودن همسایه بودن در جوار کسی بودن، در مکانی مقدس اقامت گزیدن: و بترخیص حضرت نادری مجاورت آستان عرش بنیان را اختیار و در آن اوان در آنجا می بود، همسایگی، نزدیکی: ... آتش اندر نیستانی افتد هر چه خشک باشد بسوزد و از جهت مجاورت خشک بسیار تر نیز بسوزد
فرهنگ لغت هوشیار

مجاوبت

مجاوبت
یکدیگر را جواب دادن پاسخ دادن بپرسشهای همدیگر جمع مجاوبات
مجاوبت
فرهنگ لغت هوشیار

مجاولت

مجاولت
با هم جولان کردن، با یکدیگر گشتن در جنگ یا در کشتی برای پیروزی یافتن بر یکدیگر
مجاولت
فرهنگ فارسی عمید