- مجاهیل(مَ)
جمع واژۀ مجهول. (ناظم الاطباء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مجهول شود
معنی مجاهیل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تلاش در راه دین، کوشش کردن، در تصوف مبارزه و مقابله با هواهای نفسانی، جنگ با کافران در راه اسلام، جهاد
مجاهدت، تلاش در راه دین، کوشش کردن، در تصوف مبارزه و مقابله با هواهای نفسانی، جنگ با کافران در راه اسلام، جهاد
(مَ هَِ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ مجهل. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جمع واژۀ مجهل. مقابل معالم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مجهل شود
(مَ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ مجهض. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). جمع واژۀ مجهض و مجهاض. (ناظم الاطباء). رجوع به مجهض شود
جمع مخذول خوار شدگان خذلان دیدگان فرومایگان: بعد از آن ملاحده مخاذیل بر کیارق را کارد زدند مهلک نبود و اثر نکرد
جمع مجنون، دیوانگان جمع مجنون دیوانگان: بهلول را از مجانین عقلا محسوب دارند
پافشاری کردن در جهل و نادانی، ستیزیدن با کسی در نادانی مقابل مجامله
با کسی روبرو جنگ کردن، دشمنی کردن، دشنام دادن، آواز بلند کردن، آشکار کردن
مجاهله و مجاهلت در فارسی ستیزیدن در نادانی، پا فشاری در نادانی پافشاری کردن در جهل و نادانی، ستیزیدن با کسی در نادانی مقابل مجامله
جمع مجهل، بیابان های بی نشانه، جمع جهل، نادانی ها جمع مجهل، جمع جهل
