- مجاهرت
- با کسی روبرو جنگ کردن، دشمنی کردن، دشنام دادن، آواز بلند کردن، آشکار کردن
معنی مجاهرت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تلاش در راه دین، کوشش کردن، در تصوف مبارزه و مقابله با هواهای نفسانی، جنگ با کافران در راه اسلام، جهاد
شب را با هم بیدار بودن، شب زنده داری
علنی شدن، آشکار شدن، آشکارا دشمنی کردن
یکدیگر را یاری و پشتیبانی کردن، هم پشتی
مفاخرت کردن، مباهات
پافشاری کردن در جهل و نادانی، ستیزیدن با کسی در نادانی مقابل مجامله
آشکار ساختن
قتال با دشمن، جهاد
مجاور بودن همسایه بودن در جوار کسی بودن، در مکانی مقدس اقامت گزیدن: و بترخیص حضرت نادری مجاورت آستان عرش بنیان را اختیار و در آن اوان در آنجا می بود، همسایگی، نزدیکی: ... آتش اندر نیستانی افتد هر چه خشک باشد بسوزد و از جهت مجاورت خشک بسیار تر نیز بسوزد
شب را بیدار بودن
اجیر کردن شخصی با پرداخت دستمزد ماهانه، اجرت ماهیانه شهریه، جمع مشاهرات. یا مشاهرت اطلاق کردن، مقرری ماهیانه تعیین کردن: هر یکی را از ایشان باندازه کفاف مشاهرت اطلاق کنند تا او را بخیانتی حاجت نیفتد
داماد شدن شوهر دختر یا خواهر کسی گردیدن، باکسی خویشی کردن بوسیله زن دادن و زن گرفتن، دامادی: ایلگ خان از سلجوقیان خایف شده بود پیش محمود بحکم مصاهرت و مصادقت که از جانبین سلسله و داد و اتحاد منعقد بودکسی فرستاد، رابطه و علاقه ایست که میان زن وشوی واقرباء یکدیگر ایجاد میشود که موجب حرمت نکاح عده ای میگردد مثلا زن هر یک از پدر وپسر بر دیگری حرام میشود و مادر زن یا دختر زنی که موطوئه باشند بر شخص حرام میگردند
یکدیگر را یاری کردن
داماد شدن، خویشی پیدا کردن با کسی از طریق زن گرفتن یا زن دادن
همسایگی کردن با کسی، در جوار کسی یا جایی به سر بردن، همسایگی
Juxtaposition, Vicinity
justaposição, vizinhança
Nebeneinanderstellung, Nähe
zestawienie, bliskość
соположение , близость
зіставлення , близькість
naastplaatsing, nabijheid
yuxtaposición, vecindad
juxtaposition, proximité
giustapposizione, vicinanza
निकटता , निकटता
সমান্তরাল স্থাপন , নিকটবর্তীতা
penempatan bersebelahan, kedekatan
yan yana koyma, yakınlık