جدول جو
جدول جو

معنی مجامعت - جستجوی لغت در جدول جو

مجامعت
جمع شدن باهم، جماع کردن، هم بستر شدن با زن
تصویری از مجامعت
تصویر مجامعت
فرهنگ فارسی عمید
مجامعت
(مُ مَ عَ / مُ مِ عَ)
مأخوذ از تازی، بغل خوابی با زن که چالش ونیوتش و گان و گایان و گایه و سکند نیز گویند. (ناظم الاطباء). جماع. وقاع. مواقعه. نیک. مباشرت. مباضعت. مضاجعت. مقاربت. بضع. بضاع. مماسّه. ملامسه. نزدیکی. آرامش. همخوابگی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
مجامعت
جماع، همخوابگی، مباشرت، هم بستر شدن با زن
تصویری از مجامعت
تصویر مجامعت
فرهنگ لغت هوشیار
مجامعت
((مُ مَ عَ))
هم بستر شدن، جماع کردن
تصویری از مجامعت
تصویر مجامعت
فرهنگ فارسی معین
مجامعت
جماع، زنا، مباشرت، نزدیکی، وطی، هم آغوشی، هم بستری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مجامعت
اگر بیند با شتر جماع نمود دلیل است از سختی برهد و بر دشمن ظفر یابد و مالش بسیار و نامش بلند گردد. جابر مغربی
مجامعت کردن در خواب روا شدن حاجت است، خاصه چون بیند که منی از وی جدا گردید. اگر کسی بیند با کسی جماع نمود، دلیل است از آن کس نیکی بیند و حاجت او روا شود. اگر بیند کسی با او جماع نمود، دلیل که خاندان او توانگر گردند. اگر بیند با زن خود مجامعت کرد، چنانکه زن او بالا بود و مرد در زیر، دلیل است زنی دیگر خواهد و از وی خیر و منفعت بیند. حضرت دانیال
هر نوع آمیزش جنسی در خواب که نزول منی را به دنبال داشته باشد، خوابی باطل است و تعبیری ندارد و شخص فقط محتلم شده است. اگر کسی در خواب ببیند که با یکی از محارم خود آمیزش جنسی دارد، ممکن است وارد خاک مکه شود یا صله رحم به جا آورد. آمیزش جنسی در خواب، بر روی آوردن به خیر و خوشی نیز، دلالت دارد. اگر کسی در خواب ببیند که با زناکاری آمیزش نموده است، پاکدامن نیست. خالد بن علی بن محد العنبری
اگر بیند با زن خود یا زنی دیگر از راهی دیگر مجامعت کرد، دلیل که مردی مبتدع بود بر طلب کار ناسزا و در آن کار او را مصلحت نباشد و سنت رسول (ص) نگاه ندارد. اگر بیند با مادر یا خواهر یا کسی دیگر که بر وی حرام است مجامعت کرد، دلیل که هفت خویش از وی بریده شود. اگر زنده بود یا مرده، دلیل بر غم و اندوه بود معبران در مورد این خواب گویند:از زنده بود از وی خیر و نیکی بیند و باشد حج اسلام نماید. اگر بیند با زن که مرده است جماع نمود، دلیل است غمگین و مستمند باشد. اگر بیند با زن مرده بیگانه جماع کرد، دلیل که کاری که از آن نومید شده باشد به تمامی بیابد. اگر بیند با جوان مجهول مجامعت نمود از او خیر و نیکی بیند. اگر آن مرد جوان معروف است بر وی ظفر یابد. اگر بیند جماع با مرد پیر می کرد، دلیل است خیر و نیکی بیند. محمد بن سیرین
جماع در خواب تحصیل فراغت و کسب آسودگی است و این بستگی دارد به موقعیت و شرایطی که در بیداری دارا می باشید. اگر غمگین هستید از غم فارغ می شوید و اگر بدهی دارید ادای دین می کنید، اگر غصه مسافر دور افتاده را دارید از او خبر می رسد و خوشحالتان می کند و بالاخره اگر قهر هستید آشتی می کنید. خواب جماع می تواند در مرحله نخست یک خواب شیطانی باشد که در چنین صورتی فاقد تعبیر است چون کلیه خواب های شیطانی تعبیر ندارند. معبران در مورد جماع در خواب صفحه ها مطلب نوشته اند که با ابراز شرمندگی من قبول ندارم و نمی پذیرم مگر آنچه را که در بالا نوشتم. چنانچه دیدن جماع در خواب به اهتلام منتهی شود یک خواب شیطانی مطلق است و بدون تعبیر و چنانچه به اهتلام نپیوندد صرفا از غم است و لاغیر. منوچهر مطیعی تهرانی
در خواب جماع کردن که از آن غسل واجب شود تاویلش نباشد. اگر در خواب ببیند با مرده جماع کرد و نطفه از او بیرون نیامد، منفعت می یابد. اگر در خواب ببیند بازن مرده جماع کرد، حاجتش برآورده مى شود. اگر در خواب ببیند با مادر یا خواهر خود که مرده اند جماع کرد، از اموال مرده جیزى به او مى رسد. اگر در خواب ببیند که مرده اى را با شهوت بوسید، زن مى گیرد و به مرادش میرسد.
اگر کسی بیند با زن او که کنیزک است مجامعت نمود، دلیل که از پادشاه خیر و منفعت بدو رسد. اگر بیند با مردی معروف و جوان جماع نمود، دلیل که خیری به او رسد. اگر بیند با مردی مجهول و جوان جماع نمود، دلیل است از پادشاه حاجت او روا شود. اگر بیند که بازنی دیگر جماع نمود، دلیل که از او نیکی بیند و حاجتش روا شود.
اگر بیند دختری دوشیزگی بستد، دلیل که در آن سال زنی خواهد یا کنیزکی بخرد. اگر بیند به حرم پادشاه شد و مجامعت نمود، دلیل است بر دشمن ظفر یابد. اگر بیند با وی جماع کرد، همین دلیل کند و کارش به مراد شود و بعضی گویند از پادشاه ترس و بیم به وی رسد. اگر بیند با مرغی مجامعت نمود، دلیل که بر کسی که بدان مرغ منسوب باشد ظفر یابد. اگر بیند با زنی بابکار جماع کرد، دلیل که طالب دنیا و مال حرام شود. اگر این خواب را زنی بیند همین تاویل دارد. اگر بیند با ترسائی یا جهودی یا گبری مجامعت کرد، دلیل که کارهای دنیای او به نظام شود. اگر مرد پیری که به کلی شهوتش زایل شده ببود در خواب بیند شهوتش غالب شده است، چنانکه درجوانی بود، دلیل که در کار دین نیک راغب گردد. اگر بیند با پادشاه جماع نمود، دلیل است محرم و نزدیک او شود. اگر بیند با زن حائض مجامعت نمود، دلیل که کارش بد شود. اگر بیند با زنی مجامعت کرد که مرده بود، دلیل که کارش بد شود یا با خویشان او پیوند و وصلت کند. اگر آن زنده بود از خویشان او مفارقت کند و بعضی معبران گویند با زن حائض جماع کردن آسانی کارهای دنیائی او است.
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مجانبت
تصویر مجانبت
دوری گزیدن، دوری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجانست
تصویر مجانست
هم جنس شدن، هم جنس بودن مانند هم شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجالست
تصویر مجالست
همنشینی کردن، با کسی نشستن، همنشینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجاوزت
تصویر مجاوزت
از جایی گذشتن، از گناه کسی در گذشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبایعت
تصویر مبایعت
با هم خرید و فروش کردن، بیعت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محامات
تصویر محامات
از کسی دفاع کردن، پشتیبانی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخادعت
تصویر مخادعت
یکدیگر را فریب دادن، خدعه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
جزا دادن، پاداش دادن، کیفر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجاهدت
تصویر مجاهدت
تلاش در راه دین، کوشش کردن، در تصوف مبارزه و مقابله با هواهای نفسانی، جنگ با کافران در راه اسلام، جهاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجامع
تصویر مجامع
مجمع ها، جاهای جمع شدن، محل های اجتماع، انجمن ها، جمع واژۀ مجمع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجارات
تصویر مجارات
با هم رفتن، هم قدم شدن، با یکدیگر برابری کردن، با یکدیگر سخن گفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مَ مِ)
جمع واژۀ مجمع (م م / م م ) . (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (آنندراج). جاهای جمع شدن. (غیاث). مواضع گرد آمدن مردم. جاهای فراهم آمدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هم از گرد راه قصد جامع کردم و روی بدان مجامع آوردم. (مقامات حمیدی). سلطان جاسوسان برگماشت واز مواضع و مجامع ایشان تجسس کرد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 398). صیت کرم اعراق و لطف اخلاق به اطراف و آفاق رسانیده و مسامع و مجامع را به نشر محامد اوصاف مطیب گردانیده. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 122) .و رجوع به مجمع شود، در شاهد زیر بمعنی جمیع آمده است: و بفرمود تامقنعه از سر وی فرو کشیدند... تا شرم دارد و حرکتی کند و او را از آن حالت مستکره آید که مجامع سر و روی او برهنه باشد. (چهارمقاله ص 114)
لغت نامه دهخدا
(مُ مَ عَ / مُ مِ عِ)
مجامعه. رجوع به مجامعه و مجامعت شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
وطی کردن. جماع کردن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به مجامعت شود، با کسی در چیزی اتفاق کردن. (تاج المصادر بیهقی). بر کاری گرد آمدن با کسی. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ خوا / خا تَ)
جماع کردن. مباشرت کردن. آرمیدن. نزدیکی کردن. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجامعت شود
لغت نامه دهخدا
(مُ مَ)
مأخوذ از تازی، جماعها و مقاربتها. (ناظم الاطباء). مجامعت ها. و رجوع به مجامعت شود
لغت نامه دهخدا
(مَ عَ)
گرسنگی. (غیاث). مجاعه: آتش مجاعت چون بر افروزد دیار قناعت رابسوزد. (مقامات حمیدی). در مجاعت بادروزه با قناعت دریوزه نتوان ساخت که این نکبتی است تام در ذریۀ آدم. (مقامات حمیدی). ستوری بشکند و جراحت مجاعت را شفا و مرهم سازد. (سندبادنامه ص 220). نفوس شریف خویش رابه اندک بلغه قانع گردانیدند و بدانچه میسر می شد سد مجاعت می کردند. (ترجمه تاریخ یمینی).
در مجاعت بس تو احول دیده ای
که یکی را صد هزاران دیده ای.
مولوی.
پس بگفتند این ضعیف بی مراد
از مجاعت سکته اندر وی فتاد.
مولوی.
باز نفسش از مجاعت برطپید
از گدائی کردن او چاره ندید.
مولوی.
وز مجاعت و اشتها هر گاو و خر
کاه می خوردند همچون نیشکر.
مولوی.
رحمشان آمد که او بس بینواست
وز مجاعت هالک مرگ وفناست.
مولوی.
و رجوع به مجاعه شود.
- سال مجاعت. رجوع به ترکیب بعد شود.
- عام مجاعت، عام مجاعه. سال قحط. قحط سالی. تنگ سالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مجامع
تصویر مجامع
جاهای جمع شدن، جاهای فراهم آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاملت
تصویر مجاملت
نیکویی کردن، حسن معاشرت
فرهنگ لغت هوشیار
مجامعت در فارسی مرزش مایوت نیوتش - گای - گایش، هم آمیزی، آرمش جماع کردن مباشرت کردن: علی بن ابی طالب و عبدالله بن عباس و... گفتند: بمعنی مجامعت است، جماع آرمش: روا نباشد مرد را مجامعت زن
فرهنگ لغت هوشیار
گرسنگی: این سخن پایان ندارد آن فقیر از مجاعت شد زبون و تن اسیر. (مثنوی)، یاسال مجاعت. سال قحط و گرانی ارزاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامعیت
تصویر جامعیت
فراگیری هردارگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجامع
تصویر مجامع
((مَ مِ))
جمع مجمع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجاملت
تصویر مجاملت
((مُ مَ لَ))
خوش رفتاری کردن، چرب زبانی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجاعت
تصویر مجاعت
((مِ عَ))
گرسنگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجازات
تصویر مجازات
سزا، شکنجه، پادافره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مراجعت
تصویر مراجعت
بازگشت
فرهنگ واژه فارسی سره
زنا، نزدیکی، وطی، هم آغوشی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آمیزش کردن، جماع کردن، نزدیکی کردن، مباشرت کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد