جدول جو
جدول جو

معنی مجاملت

مجاملت((مُ مَ لَ))
خوش رفتاری کردن، چرب زبانی کردن
تصویری از مجاملت
تصویر مجاملت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مجاملت

مجامله

مجامله
چرب زبانی و خوشامدگویی، با کسی نیکویی و خوش رفتاری کردن
مجامله
فرهنگ فارسی عمید

مجاهلت

مجاهلت
پافشاری کردن در جهل و نادانی، ستیزیدن با کسی در نادانی مقابل مجامله
فرهنگ لغت هوشیار

مجاولت

مجاولت
با هم جولان کردن با یکدیگر گشتن در نبرد: اوساط حشم و آحاد جمع لشکر چون شغال و روباه و گرگ و امثال ایشان در پیش افتادند و بمجاولت و مراوغت در آمدند و از هر جانب می تاختند
فرهنگ لغت هوشیار

مجامله

مجامله
مجامله و مجاملت در فارسی نیکویی کردن، خوش سودایی (سودا معامله)، چربزبانی چاپلوسی
فرهنگ لغت هوشیار

مجاملات

مجاملات
جمع مجامله، نیکویی کردن ها خوش سودایی ها چرب زبانی ها چاپلوسی ها جمع مجامله
فرهنگ لغت هوشیار

مجادلت

مجادلت
ستیزیدن، خصومت کردن با کسی، ستیزه خصومت: گفتم نباید که در میدان مکاشفه و مجادله افتد، مباحثه در مسئله ای (علمی ادبی دینی و غیره) بطوری که هر یک از طرفین بخواهد رای خود را بر دیگری تحمیل کند
فرهنگ لغت هوشیار