- مثوبت
- پاداش، جزا، جزای عمل خیر
معنی مثوبت - جستجوی لغت در جدول جو
- مثوبت
- پاداش نیک جزای کار خوب: رب العالمین گوید: گواهی شان قبول کردم و حکم کردم بیگانگان را سیاست و عقوبت و دوستان را مثوبت و رحمت، جمع مثوبات
- مثوبت ((مَ بَ))
- پاداش، جزا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع واژۀ مثوبت، پاداش، جزا، جزای عمل خیر
جایگاه، قدر، مرتبه، منزلت، حد، اندازه، درجه
محل اجتماع مردم جای گرد آمدن، حد اندازه درجه منزلت: کسانی که باین مثابت باشند مقلدان خوانند، مانند. یا به مثاب. بمانند همانند: تا بحدی که رکنی بزرگ گشت در دولت سلجوقیان بمثابت سبکتگین در آخر عهد ملوک سامان
پاداش نیکی، جزای نیکی و اجرت عبادت در آخرت
جمع مثوبه و مثوبه، پاداش ها مزدها جمع مثوبه (مثوبت) : و آنچه او رالله از کمال مکارم اخلاق و اعمال محاسن اعراق و اقتنا ذخایر مثوبات... ملکه شده است
پا بر جا پا برجا
ثابت کننده، برقراردارنده
مقابل منفی، نشان دهندۀ وجود چیزی، نشان دهندۀ قبولی، حاکی از پذیرفتن یا پسندیدن چیزی
خوب، سودمند، خوشایند
ویژگی عددی که از صفر بزرگ تر باشد، در ریاضیات عددی که دارای نشانۀ + باشد
ثبت شده، نوشته شده
خوب، سودمند، خوشایند
ویژگی عددی که از صفر بزرگ تر باشد، در ریاضیات عددی که دارای نشانۀ + باشد
ثبت شده، نوشته شده
ثابت کرده شده، ثبت شده، مخالف منفی
((مُ بَ))
فرهنگ فارسی معین
ثبت شده، استوار شده، برقرار، ثابت شده، مدلل، دارای جنبه موافقت و پذیرش، خوشایند و خوب، ویژگی کمیتی بزرگ تر از صفر (ریاضی)
Affirmative, Positive
afirmativo, positivo
bejahend, positiv
twierdzący, pozytywny
утвердительный , положительный
ствердний , позитивний
bevestigend, positief
afirmativo, positivo
affirmatif, positif
affermativo, positivo
सकारात्मक , सकारात्मक
ইতিবাচক , ইতিবাচক
afirmatif, positif
olumlu, pozitif
מאשר , חיובי
肯定的 , 积极的