- متکلمات
- جمع متکلم، سخنگویندگان جمع متکلمه
معنی متکلمات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع متالمه، دردمندان جمع متالمه
جمع متکلف، دلناپسندان سخت انجامان جمع متکلفه (متکلف) : ... از بهر آنک جمله مصنوعات شعر و مستبدعات نظم که در فصول متقدم بر شمردیم و آنرا از مستحسنات صنعت نهاد از قبیل متکلفات اشعارست
جمع متعلمه، میلاوان شاگردان جمع متعلمه
به روش متکلمان مانند متکلمان
جمع متخلقه
جمع متخلفه
جمع متخلصه، نامیدگان جمع متخلصه
جمع متحمله
جمع متحلیه
جمع متبسمه
جمع متبرمه
جمع متامله، فرجام اندیشان درنگ کنندگان جمع متامله
جمع متحتمه، بایستگان جمع متحتمه، جمع متحتمه
جمع متجمله
جمع متجلیه
جمع متجلده
جمع متجسمه
جمع متقدمه
جمع متکونه، هست شوندگان هستی یابان جمع متکونه (متکون) موجودات
جمع متکلم، گفت آران جمع متکلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
سخن گویانه همچون متکلمان: اگر خدای بیش از یکی بودی عالم را نظام نبودی قولی صواب و متکلمانه است
جمع متکرره
راسته بر شوندگان
جمع مترنمه
علاقه ها و توابع، ملزومات و متملکات، فرزند و عیال و اهل خانه و آنچه مسوب به خانه باشد، کسان، حاصه مردم، حرم
جمع متنعمه
جمع متملکه، ویسان جمع متملکه (متملک) : تمامی جهات و متملکات شاملو بدست تکلو افتاد، جمع متملکه
جمع متملقه
جمع متلمذه
جمع متولده (متولد) : مر این متولدات را فاعل نفس نیست
گفت و شنودها
دشواری ها، دشوار یها
جمع تظلم