جدول جو
جدول جو

معنی متکشف - جستجوی لغت در جدول جو

متکشف
برهنه گشاده
تصویری از متکشف
تصویر متکشف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منکشف
تصویر منکشف
برهنه، آشکار، هویدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستکشف
تصویر مستکشف
آنکه طلب کشف چیزی می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکیف
تصویر متکیف
آنکه کیفیتی بپذیرد، آنکه کیفیتی به خود گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکلف
تصویر متکلف
شاعر یا نویسنده ای که در اثر خود تکلف می کند، کسی که کاری را بر عهده می گیرد و خود را در رنج و سختی می اندازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکتشف
تصویر مکتشف
اکتشاف کننده، کسی که چیزی را کشف و آشکار بکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحشف
تصویر متحشف
کهنه پوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکیف
تصویر متکیف
شور مند پذیرنده کیفیتی، کیف برنده نشاه برنده جمع متکیفین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکهف
تصویر متکهف
گاباره دار شکافدار: کوه
فرهنگ لغت هوشیار
سخت انجام، دل ناپسند نادلنشین آنکه کاری را متعهد شود و برنج و زحمت انجام دهد، کسی که برنج و زحمت شعر گوید: ... چنانک متکلفی گفته است: گر یار من غم دلم بخوردی زین بهترک بحال من نگردی. آنچه برنج و زحمت انجام شود، آنچه بطبع گران آید مقابل مطبوع: یکی خفیف بود و مطبوع و یکی ثقیل و متکلف. این قسم را ازین سبب ثقیل خواندند، شعر یا نوشته ای که بتکلف گفته شود و بطبع گران آید مقابل مطبوع. توضیح عامه مردم پندارند که شعر متکلف علی الاطلاق آن باشد که بر وزنی مشکل و از احیف گران گفته باشند یا کلمات آن بزور بر هم بسته باشد و معانی آن بدشواری فراهم آورده و این ظن خطاست از بهر آنک جمله مصنوعات شعر و مستبدعات نظم که در فصول متقدم بر شمردیم و آنرا از مستحسنات صنعت نهاد از قبیل متکلفات اشعارست که جز با معان نظر و ادمان فکر مثل آن دست ندهد و مانند آن میسر نشود اما اگر شاعری التزام کند که چند معنی مختلف در شعری اندک بیارد یا چند اسم متغایر در نظمی بر شمارد یا خواهد که شعری غریب و نظمی مشکل امتحان طبع خویش را یا افحام یکی از اهل دعوی را بگوید و در ضمن آن چیزی را قلب و تصحیف استعمال کند و حروف علل یا منقوط لازم دارد هر آینه از نوع تعسفی خالی نباشد چنانک نطنزی گفته است: . . زین جنبش شاه چرخ فرزین رفتار دورم چو رخ از رخ ز رخ فرخ یار. دل ز اسب طرب پیاده و پیل غمت شه مات بجان خواسته بر نطع قمار. چون التزام کرده است که جمله کالای شطرنج در دو بیت بیارد لاجرم چندین رخ بر هم افتاده است. . ، جمع متکلفین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکاشف
تصویر متکاشف
آنکه بهمدیگر آشکار کند عیب را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتشف
تصویر مکتشف
اکتشاف کننده
فرهنگ لغت هوشیار
آشکار هویدا، برهنه شونده، وا شونده گشاده آشکار شونده، آشکار هویدا، برهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکیف
تصویر متکیف
((مُ تَ کَ یِّ))
پذیرنده کیفیتی، در فارسی کیف برنده، نشأه برنده، جمع متکیفین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکلف
تصویر متکلف
((مُ تَ کَ لَّ))
آن که کاری را متعهد شود و به رنج و زحمت انجام دهد، کسی که به رنج و زحمت شعر گوید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکلف
تصویر متکلف
((مُ تَ کَ لِّ))
آن که کاری را متعهد شود و خود را در رنج و سختی بیندازد، دارای تکلف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکتشف
تصویر مکتشف
((مُ تَ ش))
کشف کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منکشف
تصویر منکشف
((مُ کَ ش))
کشف شده، نمایان شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکتشف
تصویر مکتشف
Explorer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
исследователь
دیکشنری فارسی به روسی
अन्वेषक
دیکشنری فارسی به هندی
অন্বেষক
دیکشنری فارسی به بنگالی