جدول جو
جدول جو

معنی متکسر - جستجوی لغت در جدول جو

متکسر
شکسته، مقابل درست، خرد شده، قطعه قطعه شده، ویژگی آنکه بر اثر بیماری یا اندوه شادابی و جوانی خود را از دست داده باشد، آزرده، ناراحت، غمگین، در هنر در خوش نویسی، یکی از خط های فارسی، برگرفته از خط نستعلیق که دارای انحنا و پیوستگی می باشد و در نامه نگاری ها به کار می رفته است، در موسیقی گوشه ای در آواز بیات ترک از ملحقات دستگاه ماهور، شرمگین، خجل
تصویری از متکسر
تصویر متکسر
فرهنگ فارسی عمید
متکسر
(مُ تَ کَسْ سِ)
شکننده و شکسته شونده. (آنندراج) (غیاث) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شکسته شده. (ناظم الاطباء). رجوع به تکسر شود
لغت نامه دهخدا
متکسر
شکننده، شکسته شونده شکسته شونده، وزن غیرسالم مقابل صحیح: مقصود اصلی از این علم معرفت اجناس شعر و شناختن صحیح و متکسر اوزان است
فرهنگ لغت هوشیار
متکسر
((مُ تَ کَ سِّ))
شکسته شونده
تصویری از متکسر
تصویر متکسر
فرهنگ فارسی معین
متکسر
شکسته
متضاد: صحیح، سالم
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متعسر
تصویر متعسر
دشوار، سخت، مشکل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکثر
تصویر متکثر
بسیار، متعدد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکدر
تصویر متکدر
کدر، تیره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکرر
تصویر متکرر
تکراری، تکرار شونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحسر
تصویر متحسر
افسوس خورنده، حسرت خورنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منکسر
تصویر منکسر
شکسته، مقابل درست، خرد شده، قطعه قطعه شده، ویژگی آنکه بر اثر بیماری یا اندوه شادابی و جوانی خود را از دست داده باشد، آزرده، ناراحت، غمگین، در هنر در خوش نویسی، یکی از خط های فارسی، برگرفته از خط نستعلیق که دارای انحنا و پیوستگی می باشد و در نامه نگاری ها به کار می رفته است، در موسیقی گوشه ای در آواز بیات ترک از ملحقات دستگاه ماهور، شرمگین، خجل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
خودخواه، خودبین، گردنکش، از نام های خداوند
فرهنگ فارسی عمید
بسیار شونده، بسیار جوینده، بسیار بسیار شونده، بسیار جوینده بسیار گیرنده (از چیزی) جمع متکثرین، بسیار متعدد: پس اگر چنین نیست و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگرست یک جوهر شش صفت متکثر باشد متوحد و منفرد نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
شکسته شکسته شونده شکسته شده شکسته یا خط منکسر خطی مرکب از چند خط مستقیم که در ملتقای هر دو خط از آنها زاویه ای تشکیل شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتسر
تصویر مکتسر
شکننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متیسر
تصویر متیسر
آسان شدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعسر
تصویر متعسر
سخت و دشوار و مشکل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
خودپسند و مغرور، بزرگمنش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکدر
تصویر متکدر
تیره و کدر
فرهنگ لغت هوشیار
دوباره، دو دله دوبار کرده یا گفته شده: بنا کلام منظوم بر مقادیری منفصل متکرر مسجع الاواخر نهادند، دو دله شونده مردد جمع متکررین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکسب
تصویر متکسب
پیشه ور، گرد آورنده به دست آورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکسی
تصویر متکسی
گلیم پوشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحسر
تصویر متحسر
حسرت خورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متاسر
تصویر متاسر
کسی که بهانه می جوید، درنگ نماینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منکسر
تصویر منکسر
((مُ کَ س))
شکسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میکسر
تصویر میکسر
((س))
آن که میکس می کند، میکس کننده، وسیله ای برای هم زدن و مخلوط کردن مواد غذایی، همزن (واژه فرهنگستان)، دستگاهی با محفظه ای خمره ای شکل گردان برای ساختن بتون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
((مُ تَ کَ بِّ))
خودبین، مغرور، دارای تکبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحسر
تصویر متحسر
((مُ تَ حَ سِّ))
دلگیر، حسرت خورنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکثر
تصویر متکثر
((مُ تَ کَ ثِّ))
بسیار شونده، دارای کثرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکرر
تصویر متکرر
((مُ تَ کَ رِّ))
دوبار کرده یا گفته شده، دو دله شونده، مردد، جمع متکررین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متعسر
تصویر متعسر
((مُ تَ عَ سِّ))
سخت، دشوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
خودپسند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
Arrogant, Bigheaded, Boastful, Cocky, Pompous, Stuckup, Smug
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
arrogante, convencido, vaidoso, pomposo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متکبر
تصویر متکبر
arrogant, eingebildet, prahlerisch, pompös, selbstgefällig
دیکشنری فارسی به آلمانی