جدول جو
جدول جو

معنی میکسر

میکسر((س))
آن که میکس می کند، میکس کننده، وسیله ای برای هم زدن و مخلوط کردن مواد غذایی، همزن (واژه فرهنگستان)، دستگاهی با محفظه ای خمره ای شکل گردان برای ساختن بتون
تصویری از میکسر
تصویر میکسر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با میکسر

منکسر

منکسر
شکسته، مقابلِ درست، خرد شده، قطعه قطعه شده، ویژگی آنکه بر اثر بیماری یا اندوه شادابی و جوانی خود را از دست داده باشد، آزرده، ناراحت، غمگین، در هنر در خوش نویسی، یکی از خط های فارسی، برگرفته از خط نستعلیق که دارای انحنا و پیوستگی می باشد و در نامه نگاری ها به کار می رفته است، در موسیقی گوشه ای در آواز بیات تُرک از ملحقات دستگاه ماهور، شرمگین، خجل
منکسر
فرهنگ فارسی عمید

متکسر

متکسر
شکسته، مقابلِ درست، خرد شده، قطعه قطعه شده، ویژگی آنکه بر اثر بیماری یا اندوه شادابی و جوانی خود را از دست داده باشد، آزرده، ناراحت، غمگین، در هنر در خوش نویسی، یکی از خط های فارسی، برگرفته از خط نستعلیق که دارای انحنا و پیوستگی می باشد و در نامه نگاری ها به کار می رفته است، در موسیقی گوشه ای در آواز بیات تُرک از ملحقات دستگاه ماهور، شرمگین، خجل
متکسر
فرهنگ فارسی عمید

متکسر

متکسر
شکننده، شکسته شونده شکسته شونده، وزن غیرسالم مقابل صحیح: مقصود اصلی از این علم معرفت اجناس شعر و شناختن صحیح و متکسر اوزان است
فرهنگ لغت هوشیار

منکسر

منکسر
شکسته شکسته شونده شکسته شده شکسته یا خط منکسر خطی مرکب از چند خط مستقیم که در ملتقای هر دو خط از آنها زاویه ای تشکیل شده
فرهنگ لغت هوشیار

متکسر

متکسر
شکننده و شکسته شونده. (آنندراج) (غیاث) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شکسته شده. (ناظم الاطباء). رجوع به تکسر شود
لغت نامه دهخدا

منکسر

منکسر
شکننده. (غیاث). شکسته شونده. (آنندراج). شکسته و قابل شکستن و شکننده و سست و ناتوان. (ناظم الاطباء).
- خط منکسر، خط شکسته، در مقابل خط مستقیم.
- ، خط شکسته واضع آن شفیعا، و درویش پیروی او کند. (روضات ذیل ترجمه ظالم ابواسود دوئلی) (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به خط شود.
- منکسردل، شکسته دل. ج، منکسردلان. (ناظم الاطباء).
- منکسرمزاج، علیل و ناتندرست. (ناظم الاطباء).
، شکست خورده و گریزان و فرارکرده، فروهشته گوش. (ناظم الاطباء) ، مالی که به واسطۀ غیبت صاحب مال یا مرگ او، یا پیش آمدهای دیگر وصول نخواهد شد. (مفاتیح العلوم خوارزمی ترجمه خدیو جم ص 63) : اهل حرث و زرع از عوارض تکلفات و نوازل و انزال و اقسام معاملات وطن بازگشتند و دست اززراعت کشیدند و وجوه معاملات متعذر و منکسر شد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 358)
لغت نامه دهخدا