جدول جو
جدول جو

معنی متوفق - جستجوی لغت در جدول جو

متوفق
(مُ تَ وَفْ فِ)
آن که با هم یکی و مجتمع نماید کلام مردم را و آماده سازد. (منتهی الارب) (آنندراج). کسی که کلام را جمع نموده و آماده و مهیا سازد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متوافق
تصویر متوافق
موافق و سازگار با هم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوفی
تصویر متوفی
فوت شده، مرده، درگذشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
ایستاده، در یک جا مانده، کسی که بر چیزی درنگ کند، درنگ کننده، حیران، عاجز، درمانده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوفر
تصویر متوفر
بسیار، فراوان، افزون، آنکه تمام وقت و همت خود را صرف امری بکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
ایستاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوفی
تصویر متوفی
وفات یافته شده، مرده، فوت شده
فرهنگ لغت هوشیار
بیدار مانده غلت زننده در بستر، آماده آمده، آیین نگاهدارنده کسی که همت خود را صرف امری کند، حرمت نگاهدارنده: همگنان خاصه خواص مجلس ملوک بر داب آداب خدمت متوفر باشند و از تعثر در اذیال هفوات متیقظ، آماده حاضر: نگهدار بود وقتهاء نماز را و متوفر بود بحاضر آمدن بجماعت مسلمانان
فرهنگ لغت هوشیار
همجوش ساز گار یکی شونده (با هم) سازواری کننده، سازوار سازگار، دو عدد را گویند که دارای یک یا چند مقسوم علیه باشند مانند: 15 و 9 که هر دو بر 3 بخش پذیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوفر
تصویر متوفر
((مُ تَ وَ فِّ))
حرمت نگاه دارنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوافق
تصویر متوافق
((مُ تِ فِ))
یکی شونده (با هم)، سازگار، در فارسی دو عدد را گویند که دارای یک یا چند مقسوم علیه باشند، مانند، 15 و 9 که هر دو بر 3 بخش پذیرند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوفی
تصویر متوفی
((مُ تَ وَ فّا))
مرده، فوت شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
((مُ تَ وَ قِّ))
درنگ کننده، در یک جا ایستاده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوفی
تصویر متوفی
درگذشته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
Halting
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
hésitant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
terhenti
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
หยุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
kusimama
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
止まった
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
停止的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
עצור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
멈춘
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
duraklayan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
przerywany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
বিরতি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
रुकने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
interrotto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
interrumpido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
haltend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
зупинений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
прерывающийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
stockend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
interrompido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
رکا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو