جدول جو
جدول جو

معنی متوسخ - جستجوی لغت در جدول جو

متوسخ(مُ تَ وَسْ سِ)
ریمناک و چرکین. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). چرک شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به توسخ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متوسط
تصویر متوسط
نه خوب و نه بد، نه بلند و نه کوتاه، میانه، میانه گیر، میانه رو، آنکه به لحاظ اجتماعی در مرتبۀ میانه قرار دارد، دارای مرتبۀ اجتماعی میانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوسع
تصویر متوسع
باوسعت، وسیع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوسل
تصویر متوسل
وسیله جوینده، کسی که دست به دامن دیگری بیندازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوسد
تصویر متوسد
آنکه چیزی را برای خود بالین قرار دهد و به آن تکیه کند
فرهنگ فارسی عمید
فرا خنده گسترنده گسترده فراخ نشیننده، با وسعت: این بنده ثناگر متوقع است و مجال امیدش متوسع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوسد
تصویر متوسد
تکیه کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوسل
تصویر متوسل
دست بدامان کسی زننده و کسی را شفیع کننده و واسطه قرار دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
میانه، نه خوب و نه بد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوسل
تصویر متوسل
((مُ تَ وَ سِّ))
کسی که دست به دامان دیگری بزند، توسل جوینده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
((مَ تَ وَ سِّ))
میانه، میانه رو، میانگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوسد
تصویر متوسد
((مُ تَ وَ سِّ))
تکیه کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
میانه، میانگین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
Average, Moderate, Medium
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
moyen, modéré
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
平均的 , 中等的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
평균의 , 중간의 , 적당한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
ממוצע , בינוני , מִתּוֹם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
متوسط , معتدل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
平均の , 中くらいの , 中程度の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
wastani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
เฉลี่ย , ปานกลาง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
rata-rata, sedang, moderat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
ortalama, orta, ılımlı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
средний , умеренный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
গড় , মধ্যম , মাঝারি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
औसत , माध्यम , मध्यम
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
medio, moderato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
promedio, medio, moderado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
gemiddeld, gematigd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
середній , помірний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
średni, umiarkowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
durchschnittlich, mittel, moderat
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متوسط
تصویر متوسط
médio, moderado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
متوسّط
دیکشنری اردو به فارسی