جدول جو
جدول جو

معنی متوالی - جستجوی لغت در جدول جو

متوالی
پیاپی، پشت سرهم
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
فرهنگ فارسی عمید
متوالی
(مُ تَ)
پیاپی شونده و پی در پی آینده. (غیاث) (آنندراج) (از منتهی الارب). پیاپی و پی در پی و پیوسته و متصل و متعاقب و مسلسل. (ناظم الاطباء). فرهنگستان ایران پیاپی را بجای این کلمه پذیرفته است. و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود:
آید بر هر کس که بر او کردتولی
از مجلس او دولت و نعمت متوالی.
سوزنی.
... و آن را فاصله کبری از بهر آن خواندند که غایت متحرکات متوالی است. (المعجم چ دانشگاه ص 31). قرب دو سال متواتر و متوالی عساکر ادبار، روی بدان دیار آورده... (عالم آرا چ امیرکبیر ج 1 ص 23)
لغت نامه دهخدا
متوالی
پیاپی شونده، متصل، مسلسل
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
فرهنگ لغت هوشیار
متوالی
((مُ تَ))
پیاپی، پشت سرهم
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
فرهنگ فارسی معین
متوالی
پیاپی، پی در پی
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
فرهنگ واژه فارسی سره
متوالی
پیاپی، پی درپی، پیوسته، سری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
متوالی
متتابعٌ
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به عربی
متوالی
Consecutive
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
متوالی
consécutif
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
متوالی
consecutivo
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
متوالی
consecutivo
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
متوالی
aufeinanderfolgend
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به آلمانی
متوالی
kolejny
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به لهستانی
متوالی
последовательный
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به روسی
متوالی
послідовний
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
متوالی
مسلسل
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به اردو
متوالی
ต่อเนื่อง
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به تایلندی
متوالی
mfululizo
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
متوالی
連続的な
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
متوالی
连续的
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به چینی
متوالی
רציף
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به عبری
متوالی
연속적인
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به کره ای
متوالی
opeenvolgend
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به هلندی
متوالی
berurutan
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
متوالی
পরপর
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به بنگالی
متوالی
क्रमागत
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به هندی
متوالی
consecutivo
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
متوالی
ardışık
تصویری از متوالی
تصویر متوالی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متعالی
تصویر متعالی
بلند پایه، بلند و رفیع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوالیه
تصویر متوالیه
متوالی، پیاپی، پشت سرهم
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ یَ)
مؤنث متوالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به متوالی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از متوالیا
تصویر متوالیا
پیاپی پشت هم بطور توالی: دانشجویان متوالیا وارد میشدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوالیه
تصویر متوالیه
مونث متوالی جمع متوالیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعالی
تصویر متعالی
برین، فرایاز، والا
فرهنگ واژه فارسی سره
پیاپی، دمادم، متعاقب
فرهنگ واژه مترادف متضاد