معنی متوالی
متوالی
((مُ تَ))
پیاپی، پشت سرهم
تصویر متوالی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با متوالی
متوالی
متوالی
پیاپی، پی در پی
فرهنگ واژه فارسی سره
متوالی
متوالی
پیاپی شونده، متصل، مسلسل
فرهنگ لغت هوشیار
متوالی
متوالی
پیاپی، پشت سرهم
فرهنگ فارسی عمید
متوالی
متوالی
Consecutive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
متوالی
متوالی
consecutivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
متوالی
متوالی
aufeinanderfolgend
دیکشنری فارسی به آلمانی
متوالی
متوالی
kolejny
دیکشنری فارسی به لهستانی
متوالی
متوالی
последовательный
دیکشنری فارسی به روسی
متوالی
متوالی
послідовний
دیکشنری فارسی به اوکراینی