جدول جو
جدول جو

معنی متهوم - جستجوی لغت در جدول جو

متهوم(مُ تَ هََ وْوِ)
آن که سر فرودافکند و جنباند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مرد خواب آلودۀ سر فرودافکننده جنبان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهوم شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متقوم
تصویر متقوم
قیمتی، گران بها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متهور
تصویر متهور
بی باک، بی پروا، بی ترس، دلیر، پردل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موهوم
تصویر موهوم
آنچه در وهم وجود دارد و در عالم خارج نیست، خیالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
آنچه به فهم و ادراک درآید، فهمیده شده، دانسته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوهم
تصویر متوهم
کسی که دچار وهم وخیال شده باشد، گمان برنده، خیال کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متهدم
تصویر متهدم
ویران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موهوم
تصویر موهوم
توهم شده، خیال شده، تصور شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منهوم
تصویر منهوم
آرزو، گرسنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
دانسته شده و بدل دریافته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوهم
تصویر متوهم
خیال کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهول
تصویر متهول
کسی که باو چشم زخم میرسانند، ترسانیده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهکم
تصویر متهکم
مرد متکبر، بزرگ منشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهور
تصویر متهور
دلیر و بیباک، بی پروا، گستاخ، جسور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متلوم
تصویر متلوم
درنگ کننده
فرهنگ لغت هوشیار
باز دارنده، سخن آموزنده راست شونده، گرانبها راست شونده قوام گیرنده، قیمتی گرانبها: تا این غایت (قریب) بصد هزار دینار املاک نفیس و اسباب متقوم ازدیههای معظم و مزارع مغل... بمجرد شبهتی که در نقل ملک آن باز نمودند بمدعیان (آن) باز فرموده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
((مَ))
فهمیده شده، درک شده، قابل فهمیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موهوم
تصویر موهوم
((مَ))
گمان شده، وهم شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متهور
تصویر متهور
((مُ تَ هَ وِّ))
بی پروا، دلیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متقوم
تصویر متقوم
((مُ تَ قّ وِّ))
راست شونده، قوام گیرنده، در فارسی قیمتی، گران بها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوهم
تصویر متوهم
((مُ تَ وَ هِّ))
گمان برنده، خیال کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موهوم
تصویر موهوم
پندارین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
چم، دانسته، پنداره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
Notion
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
notion
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
noção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
Vorstellung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
pojęcie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
понятие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
поняття
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
begrip
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
noción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
nozione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
विचार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مفهوم
تصویر مفهوم
gagasan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی