راه یابنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد). کسی که راه می یابد. (ناظم الاطباء) : و در معالجه بیماران متهدی شدم. (کلیله و دمنه). ورجوع به تهدی شود، راهنمایی شده بواسطۀ خدا، راست و درست. (ناظم الاطباء)
راه یابنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد). کسی که راه می یابد. (ناظم الاطباء) : و در معالجه بیماران متهدی شدم. (کلیله و دمنه). ورجوع به تهدی شود، راهنمایی شده بواسطۀ خدا، راست و درست. (ناظم الاطباء)
سست بینایی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ضعیف البصر و سست بینایی. (ناظم الاطباء) ، کسی که دست می افشاند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهبی شود، تهی و خالی. (ناظم الاطباء)
سست بینایی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ضعیف البصر و سست بینایی. (ناظم الاطباء) ، کسی که دست می افشاند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهبی شود، تهی و خالی. (ناظم الاطباء)
عیب نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که ملامت می کند و سرزنش می نماید. (ناظم الاطباء). و رجوع به تزری شود، زبان دراز کننده با برادر خود. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
عیب نماینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که ملامت می کند و سرزنش می نماید. (ناظم الاطباء). و رجوع به تزری شود، زبان دراز کننده با برادر خود. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
از ’س رو’، کسی که نهفته و مخفیانه داه نگاه می دارد. (ناظم الاطباء). سریه گیرنده کنیزک را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کسی که در شب از خانه خارج می شود. (از ذیل اقرب الموارد) ، کسی که خود را به جوانمردی و سخاوت می آراید و پریشان حالی که خود را با سخاوت و جوانمرد می نمایاند. (ناظم الاطباء). به تکلف مردمی نماینده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تسری شود
از ’س رو’، کسی که نهفته و مخفیانه داه نگاه می دارد. (ناظم الاطباء). سریه گیرنده کنیزک را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کسی که در شب از خانه خارج می شود. (از ذیل اقرب الموارد) ، کسی که خود را به جوانمردی و سخاوت می آراید و پریشان حالی که خود را با سخاوت و جوانمرد می نمایاند. (ناظم الاطباء). به تکلف مردمی نماینده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تسری شود
از ’ذرو’، آن که زن از برتران قبیله خواهد. (آنندراج). زن گرفتۀ از برترین قبیله. (ناظم الاطباء) ، برآینده بر بالای ذروه. (آنندراج). برآینده بر بالا و بر کنگره. (ناظم الاطباء). غلۀ برباد داده شده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تذری شود
از ’ذرو’، آن که زن از برتران قبیله خواهد. (آنندراج). زن گرفتۀ از برترین قبیله. (ناظم الاطباء) ، برآینده بر بالای ذروه. (آنندراج). برآینده بر بالا و بر کنگره. (ناظم الاطباء). غلۀ برباد داده شده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تذری شود