جدول جو
جدول جو

معنی متهذی - جستجوی لغت در جدول جو

متهذی
(مُ تَ هََ ذْ ذی)
زخم تباه و پاره پاره. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زخم شکافته شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهذؤ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متاذی
تصویر متاذی
اذیت دیده، آزار رسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متهدی
تصویر متهدی
راه برنده، راه یابنده، هدایت شده، راه یافته
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ هََ رْ ری)
به چوب دستی زننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زننده و به چوب دستی زننده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهری شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ هََ دْ دی)
راه یابنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد). کسی که راه می یابد. (ناظم الاطباء) : و در معالجه بیماران متهدی شدم. (کلیله و دمنه). ورجوع به تهدی شود، راهنمایی شده بواسطۀ خدا، راست و درست. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ هََ جْ جی)
از ’ه ج و’، آنکه حروف مقطعات خواند. (آنندراج) (از منتهی الارب). آموزانندۀ الفبا. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهجی شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ هََ بْ بی)
سست بینایی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ضعیف البصر و سست بینایی. (ناظم الاطباء) ، کسی که دست می افشاند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهبی شود، تهی و خالی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ غَذْ ذی)
خورنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). غذاخورنده، پرورش کننده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تغذی شود
لغت نامه دهخدا
ایذا یابنده و آزرده شونده، رنج کشیده ستو هیده آزر ده آزار دیده اذیت یابنده آزرده شونده: اذیت دیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متغذی
تصویر متغذی
خورنده خورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهدی
تصویر متهدی
سر به راه راه یابنده هدایت پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متغذی
تصویر متغذی
((مُ تَ غَ ذّ))
خورنده
فرهنگ فارسی معین
آزرده، اذیت دیده، رنجه، معذب
فرهنگ واژه مترادف متضاد