معنی متاذی
- متاذی
- اذیت دیده، آزار رسیده
واژههای مرتبط با متاذی
متاذی
- متاذی
- ایذا یابنده و آزرده شونده، رنج کشیده ستو هیده آزر ده آزار دیده اذیت یابنده آزرده شونده: اذیت دیده
متاذی
- متاذی
- آزرده، اذیت دیده، رنجه، معذب
محاذی
- محاذی
- مقابل، رو به رو، روبارو، برابر
متاسی
- متاسی
- کسی که به دیگری تاسی می کند، پیروی کننده
متانی
- متانی
- کسی که در کاری تامل و درنگ می کند، درنگ کننده
متاسی
- متاسی
- تسلی گیرنده، بردبار وصابر و شکیبا پیرو آنکه بدیگری تاسی کند پیرو
متاذیه
- متاذیه
- متاذیه در فارسی مونث متاذی: آزار دیده آزرده مونث متاذی
متادی
- متادی
- مهیا و آماده شده رسنده، رسا ننده رسنده و اصل، رساننده
متانی
- متانی
- درنگ کننده آهسته کار متاهل یالمند زندار آنکه در امری درنگ و تامل کند درنگ کننده