- متناظر
- همسان
معنی متناظر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هراسان و گریزان، آنچه شنیدن آن مطبوع نباشد، ناخوشایند، ناخوش آهنگ
نگرنده، رودر رو
بهم نگریستن
به یکدیگر نظر کردن، به هم نگریستن، با هم در امری گفتگو و جدال کردن
جمع منظره، چشم اندازها دور نما ها دیده بان ها نگر گوی، همانند هم نما جمع منظر یا مناظر و مرا یا. علمی است که اشیا خارجی مشهود چشم را بر روی یک صفحه یا یک سطح منحنی نمایش می دهد توضیح دانشی است که مبنای آن بر پایه دخول بعد سوم در نقاشی است. بیاری این علم نقاشی توانسته است طبیعت را آن چنانکه در واقع وجود دارد مجسم کند. اساس مناظر و مرایا آنست که هر چه شکل از قسمت مقدم تصویر دورتر باشد کوچکتر خواهد بود. برای این کار در هر تصویر نقطه ای بنام} نقطه نظر {یا} نقطه دید {فرض میشود که اگر از هر قسمت صحنه تصویری بر آن بیفکنیم سایه تصویر صفر میشود. بیاری این علم میتوان بین اشکال و بین اجزای اشکال نیز تناسب ایجاد نمود. مجادله کننده مباحثه کننده، همانند شبیه، جمع مناظرین
منظره ها، جاهای نگریستن و نظر انداختن، چشم انداز ها، دورنماها، جمع واژۀ منظره
پی در پی
پی در پی
برازنده
وانمودگر
گفتاورد، گفتمان، همنگری، نگرگویی
تظاهر کننده، ظاهرساز
خودرابه خواب زننده،
آراسته، با نسق و نظم، مرتب
چیزی که مورد نزاع قرار گیرد
پی در پی، ازپی هم پیاپی آینده، در علوم ادبی در علم عروض قافیه ای که میان دو حرف ساکن آن یک حرف متحرک باشد مانند مارا و یارا
کوتاه، کم ارتفاع، مقابل بلند
در امری با هم بحث و گفتگو کردن
آنچه به نوبت بیاید، یکی پس از دیگری
کسی که با شخص دیگر در نزاع و کشمکش باشد
کسی که عمداً کار و عمل خود را آشکار سازد
چیزی که مخالف و ضد دیگری باشد، دارای تناقض
ویژگی دو نقطه که در دو طرف قطر یک کره باشند
کسی یا چیزی که با دیگری نسبت و همانندی داشته باشد، دارای تناسب و هماهنگی، چیزی که اجزای آن با هم هماهنگ باشد، خوش ترکیب
آنچه آخر داشته باشد و به انتها برسد، به پایان رسیده
کسی که خود را شاعر می پندارد و تظاهر به شاعری می کند
ویژگی کسی یا چیزی که با دیگری مغایرت و اختلاف داشته باشد، ضد هم، ناجور
کسی که اظهار دلیری و جسارت می کند، کنایه از گردنکش، طغیانگر
مژده دهنده
آنکه پیشی گیرد و بشتابد