جدول جو
جدول جو

معنی متمهد - جستجوی لغت در جدول جو

متمهد
گسترده، فراگیر، قادر و توانا
تصویری از متمهد
تصویر متمهد
فرهنگ فارسی عمید
متمهد(مُ تَ مَهَْ هَِ)
قادر شونده. (آنندراج) (منتهی الارب). قادر و توانا. و رجوع به تمهد شود، گستراننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
متمهد(مُ تَ مَهَْ هََ)
گسترده. جای گرفته. تقدم داشته: از حقوق متأکد و ذرایع متمهد حسام الدوله یاد دارند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران، ص 83). رجوع به تمهد شود
لغت نامه دهخدا
متمهد
توانا تواننده، جایگیر، گسترنده گسترنده، جا گیرنده، قادر (بر امری) جمع متمهدین
فرهنگ لغت هوشیار
متمهد((مُ تَ مَ هِّ))
گسترنده، جاگیرنده، قادر (بر امری)، جمع متمهدین
تصویری از متمهد
تصویر متمهد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متزهد
تصویر متزهد
کسی که ترک دنیا کرده و مشغول عبادت شده باشد، پارسا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متمرد
تصویر متمرد
تمرد کننده، سرکش، نافرمان، یاغی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
دارای عهد و پیمان برای انجام وظیفه، کسی که امری را عهده دار شود، دارای تعهد
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ مَ)
دروغزن در دعوی مهدویت. مدعی مهدویت. آن که بدروغ دعوی مهدویت کند. و آن که دعوی مهدویت کند و نباشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از متمهدی
تصویر متمهدی
آنکه ادعای مهدویت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متجهد
تصویر متجهد
آنکه شبها تا هنگام سحر بعبادت خدا پردازد شب زنده دار جمع متجهدین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متزهد
تصویر متزهد
پارسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
کسی که عهد وپیمان ببندد
فرهنگ لغت هوشیار
گواهی دهنده، گوینده ی: اشهد ان لا اله الاالله گوینده اشهدان لااله الاالله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمرد
تصویر متمرد
سرکش، نافرمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمدد
تصویر متمدد
کشدار کشاینده کشیده شونده، قابل ارتجاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمدد
تصویر متمدد
((مُ تَ مَ دِّ))
کشیده شونده، قابل ارتجاع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متمرد
تصویر متمرد
((مُ تَ مَ رِّ))
سرکش، نافرمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متزهد
تصویر متزهد
((مُ تَ زَ هِّ))
پارسا، زاهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
((مُ تَ عَ هِّ))
ضامن، برعهده گیرنده، دارای حس مسئولیت در برابر ادای وظیفه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متشهد
تصویر متشهد
((مُ تَ شَ هِّ))
گوینده «اشهدان لااله الاللّه»
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
پایبند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
Committed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
engagé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
comprometido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
প্রতিশ্রুতিবদ্ধ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
प्रतिबद्ध
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
impegnato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
преданный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
toegewijd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
відданий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
zaangażowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
engagiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
comprometido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متعهد
تصویر متعهد
berkomitmen
دیکشنری فارسی به اندونزیایی