آن که روی بند و عمامه بندد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کسی که دهان و بینی را با لفام بپوشاند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تلفم شود
آن که روی بند و عمامه بندد. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کسی که دهان و بینی را با لفام بپوشاند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تلفم شود
تلف کننده و خراب و ضایعکننده. (غیاث) (از آنندراج). خراب کننده و هلاک کننده. (ناظم الاطباء). مهلک. (محیط المحیط) (از اقرب الموارد). مهلک. کشنده. قاتل. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، تلف کننده و بر باد دهنده و اسراف کننده و مسرف و بی جا خرج نماینده و ضایع کننده و مبذر. (ناظم الاطباء). مسرف. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
تلف کننده و خراب و ضایعکننده. (غیاث) (از آنندراج). خراب کننده و هلاک کننده. (ناظم الاطباء). مُهلِک. (محیط المحیط) (از اقرب الموارد). مهلک. کشنده. قاتل. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، تلف کننده و بر باد دهنده و اسراف کننده و مسرف و بی جا خرج نماینده و ضایع کننده و مبذر. (ناظم الاطباء). مسرف. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
جامۀ کهنه. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جامۀ پاره و دریده. (ناظم الاطباء) ، کفشی که محتاج درپی و وصله شده باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تلدم شود
جامۀ کهنه. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جامۀ پاره و دریده. (ناظم الاطباء) ، کفشی که محتاج درپی و وصله شده باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تلدم شود
آن که ملاغم جنباند وقت سخن گفتن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). کسی که گرداگرد درون دهان را وقت سخن گفتن می جنباند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تلغم شود
آن که ملاغم جنباند وقت سخن گفتن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). کسی که گرداگرد درون دهان را وقت سخن گفتن می جنباند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تلغم شود