جدول جو
جدول جو

معنی متقار - جستجوی لغت در جدول جو

متقار
(مُ تَ قارر)
قرار و ثبات ورزنده و آرمنده. (آنندراج). همدیگر را فراگیرنده و ساکن شونده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متقارع
تصویر متقارع
بر هم کوفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
اتفاق افتاده در یک زمان، مصادف، در ریاضیات ویژگی دو شکل دارای تقارن نسبت به هم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متقارب
تصویر متقارب
نزدیک به هم، در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر که از تکرار سه یا چهاربار فعولن حاصل می شود
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ رِ)
میان همدیگر قرعه زننده. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مشغول به قرعه انداختن. (ناظم الاطباء) ، نیزه زننده با هم. ج، متقارعین. (فرهنگ فارسی معین) (از اقرب الموارد). و رجوع به تقارع شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ رِ)
پیوسته شده و متحد گشته به یکدیگر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قرین شونده با هم. یار و یاور. ج، متقارنین. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به تقارن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ رِ)
همدیگر را ستاینده و مدح کننده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تقارظ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
پیوسته و متحد بیکدیگر
فرهنگ لغت هوشیار
نیزه زننده، پشک زننده، برهم کوفته قرعه زننده میان یکدیگر، نیزه زننده با هم جمع متقارعین، برهم کوفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متقارب
تصویر متقارب
با یکدیگر نزدیک گردنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متقارب
تصویر متقارب
((مُ تَ رِ))
نزدیک شونده، نزدیک به یکدیگر، نام یکی ازبحور شعر که از هشت فعولن تشکیل شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
((مُ تَ رِ))
پیوسته، متحد به هم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متقارع
تصویر متقارع
((مُ تَ رِ))
قرعه زننده میان یکدیگر، نیزه زننده با هم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
متماثلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
Symmetrical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
symétrique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
대칭적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
متوازن
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
สมมาตร
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
simetriki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
対称的
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
对称的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
סימטרי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
সমমিতি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
simetrik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
simetris
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
सममितीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
simmetrico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
symmetrisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
симетричний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
симметричный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
symetryczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
symmetrisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
simétrico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متقارن
تصویر متقارن
simétrico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی