جدول جو
جدول جو

معنی متفکران - جستجوی لغت در جدول جو

متفکران
اندیشمندان
تصویری از متفکران
تصویر متفکران
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متفکره
تصویر متفکره
قوۀ تفکر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متفرعن
تصویر متفرعن
متکبر، خودخواه، خودبین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متفکرانه
تصویر متفکرانه
در حال تفکر مانند متفکران، اندیشمندانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
کسی که در امری فکر و اندیشه می کند، فکر کننده، عاقل، دانا، خردمند، اریب، فروهیده، حصیف، فرزانه، خردپیشه، لبیب، خردور، داناسر، فرزان، صاحب خرد، متدبّر، خردومند، نیکورای، پیردل، بخرد، راد
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
دهی از دهستان میان دورود است که در بخش مرکزی شهرستان ساری واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مُتَ فَ عِ)
متکبر و مغرور. خودبین. خودپسند واز خودراضی. (ناظم الاطباء). و رجوع به تفرعن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ فَکْ کِ رَ)
تأنیث متفکر.
- قوه متفکره، قوه ای را گویند که شخص در ذهن خود بدان قوه ترتیب اموری دهد جهت رسیدن به مقصود و سنباد نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تفکر و متفکر شود
لغت نامه دهخدا
قریۀ مسکران، از دیه های ساوه. (تاریخ قم ص 116 و 140)
لغت نامه دهخدا
(نِ کَ دَ)
بطور ناشناس و بطور نکره. (ناظم الاطباء). بناشناس. ناشناخت. ناشناس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
دهی از دهستان برادوست است که در بخش صومای شهرستان ارومیه واقع است و 114 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از متنکرین
تصویر متنکرین
جمع متنکر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنکرات
تصویر متنکرات
جمع متنکره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفکرات
تصویر تفکرات
سگالشها جمع تفکر
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متشکر، سپاسداران سپاسگزاران جمع متشکر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
متفکره در فارسی مونث متفکر: اندیشنده مونث متفکر، قوه تفکر. توضیح... سوم قوت متخیله است و چون او را با نفس حیوانی یاد کنند متخیله گویند او قوتی است ترتیب کرده در تجویف اوسط از دماغ و کار او آن است که آن جزئیات را که در خیال است با یکدیگر ترکیب کند و از یکدیگر جدا کند باختیار اندیشه. در روانشناسی امروز این تعریف صحیح نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفرعن
تصویر متفرعن
خودخواه، خودبین
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متذکر، یاد کنندگان به یاد آورندگان جمع متذکر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
اندیشنده، فکر کننده، آنکه بیندیشد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متفکر، اندیشداران اندیشندگان جمع متفکر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفکرانه
تصویر متفکرانه
اندیشه ناک مانند متفکراناندیشمندانه: ... متفکرانه چنین گفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفرعن
تصویر متفرعن
((مُ تَ فَ عِ))
متکبر، مغرور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
((مُ تَ فَ کِّ))
اندیشمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
اندیشگر، اندیشمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متفکرانه
تصویر متفکرانه
اندیش گرانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم فکران
تصویر هم فکران
هم اندیشان
فرهنگ واژه فارسی سره
خودبین، پرنخوت، خودپسند، پرافاده، خودخواه، متکبر، مستکبر، مدمغ، مغرور
متضاد: متواضع
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اندیشمندانه، غمگنانه، اندیشناکانه، اندیشناک، تامل کنان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
Pensive, Thoughtful, Contemplator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
contemplador, pensativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
Kontemplator, nachdenklich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
kontemplator, zamyślony, myślący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
размышляющий , задумчивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
роздумувач , задумливий , замислений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متفکر
تصویر متفکر
contemplator, peinzend, bedachtzaam
دیکشنری فارسی به هلندی