- متفرعات
- جمع متفرعه، فرجستکان ستاکان جمع متفرعه (متفرع) توابع لواحق متعلقات
معنی متفرعات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع متجرعه
جمع متفرقه، پراکندگان پرا شیدگان ولا وان جمع متفرقه
جمع مفترعه (مفترع) متفرعات منشعبات: . .} و جمله بحور اشعار عجم را در چهار دایره نهیم: هزج و رجز و رمل در یک دایره و جملگی مفترعات و منشعبات هریک باصول آن ملحق گردانیم) (المعجم. مد. چا. 70: 1)
جمع تفرع
جمع تفرعن
جمع متبرمه
جمع متبرکه، اشوندان فریستگان جمع متبرکه
جمع متحرکه، جنبندگان لانایان جمع متحرکه (متحرک) : و هر بیت را دو نیمه باشد که در متحرکات و سواکن بهم نزدیک باشند
جمع متجشعه
جمع متتبعه، پژوهشگران جمع متتبعه
جمع متبوعه، سالاران جمع متبوعه
جمع متکرره
تملکات و هر چیز که در تصرف کسی باشد
جمع متمرده
جمع مخترعه، آفریدگان نو پدیدان، جمع مخترعه، کبا دوران آفرینندگان جمع مخترعه (مخترع) : برآن قرار افتاد که از عرایس مخترعات گذشتگان مخدره ای که از پیرایه عبارت عاطل باشد بدست آید. . ، جمع مخترعه
جمع مرتفعه، بلندی ها کوه ها تپه ها جمع مرتفعه (مرتفع) : بلند شونده ها، کوهها و تپه ها
جمع مدفوعه، پلیدی جمع مدفوعه (مدفوع)
جمع مرفوعه (مرفوع)
جمع مستفرغه: آنچه بدن را تهی سازد مانند مسهل و دوای قیء و مدر و فصد و جز آن
جمع مفترقه (مفترق)
چیزهای فرض شده، واجبات
جمع ترفع
جمع تضرع
جمع تفرق
جمع تفرغ
جمع تفرس
جمع تفرد
جمع تفرج
جمع تفجع
جمع تورع
جمع تجرع
متکبر، خودخواه، خودبین
جمع متبعه، جمع متبعه
جمع متفقه، همیوختان همدستان ساز واران جمع متفقه