- متفاخر
- بر هم دیگر نازنده و فخر کننده
معنی متفاخر - جستجوی لغت در جدول جو
- متفاخر ((مُ تَ خِ))
- فخر کننده
- متفاخر
- فخر کننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
با یکدیگر فخر کردن، به همدیگر نازیدن
مفخره ها، چیزهایی که مایه های فخر و نازیدن باشد، چیزهایی که به آن فخر کنند، جمع واژۀ مفخره
بر یکدیگر فخر کردن، به یکدیگر نازیدن، به خود نازیدن، به چیزی یا کسی فخر کردن
درنگ کننده، دارای تاخیر، مقابل متقدم، نزدیک به اکنون، جدید
درنگ کننده و پس مانده پسین واپسین پسس افتاده، درنگ کننده درنگ کننده پس مانده عقب افتاده مقابل متقدم: و هر چه متقدم بود بمرتبت شاید که متاخر شود، کسی که در عهد اخیر (نسبت بزمان ما) میزیسته و لکن بعضی متاخران این تعریف کرده اند و بر عکس بنا متقارب بحری بیرون آورده اند جمع متاخرین
جمع مفخره، ماثر، مکارم
Conceit, Conceitedness
тщеславие
Eitelkeit
пихатість
zarozumiałość
vaidade
vanità
vanidad
vanité
ijdelheid
kesombongan
تفاخرٌ
גאווה
kiburi
অহংকার
پی در پی
همسان